الموضوع: به" الباحث عن الحقیقة" که درخواست مباهله و فتوای بیشتردرمورد اصحاب کهف را دارد...

النتائج 1 إلى 4 من 4
  1. افتراضي به" الباحث عن الحقیقة" که درخواست مباهله و فتوای بیشتردرمورد اصحاب کهف را دارد...

    -1-

    از امام مهدی به" الباحث عن الحقیقة"
    و فتوای بیشتردرمورد اصحاب کهف ...



    اقتباس المشاركة 125684 من موضوع بیانات امام مهدی منتظر درباره اصحاب کهف و رقیم

    -1-
    الإمام ناصر محمد الیمانی
    01 - 06 - 2008 مـ
    ۱۲-خرداد-۱۳۸۷ه.ش.
    10:25 بعد از ظهر
    ــــــــــــــــــــ


    به «الباحث عن الحقیقة» که درخواست مباهله و فتوای بیشتر در مورد اصحاب کهف را دارد...

    بسم الله الرحمن الرحیم، والصلاة والسلام على جدی وحبیبی وأسوتی محمد رسول الله وآله الأطهار وعلى جمیع المسلمین الذین لا یشركون بالله ربّ العالمین، وسلامٌ على المرسلین، ولا أفرق بین أحد من رسله وأنا من المسلمین، وبعد..

    ای «الباحث عن الحقیقة»! از تو در شگفتم كه چگونه درخواست مباهله می‌كنی درحالی‌كه هنوز جستجوگر حق هستی. اگر به دنبال حق هستی، بدان كه مهدی منتظر حق را یافتی و از «حقّ» درخواست مباهله می‌كنی بدا به آنچه ایمانت به قرآن عظیم به تو امر می‌كند. زیرا كه من مهدی منتظر حق هستم و با بیان حق قران عظیم شما را مورد خطاب قرار می‌دهم و به رای خود قرآن را بیان نمی‌كنم كه بگویم اجتهاد كردم؛ بلكه بیان حق قرآن را از خود قرآن برایتان بازگو می‌كنم و همانند شما جرات ندارم كه آنچه را كه نمی‌دانم به خدا نسبت دهم زیرا كه این کارعمل کردن به دستور شیطان است نه دستور الرحمن و خداوند تعالی می‌فرماید :
    {یا أَیهَا النّاس كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْ‌ضِ حَلَالًا طَیبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ ۚ أنه لَكُمْ عَدُوٌّ مبین ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا یأْمُرُ‌كُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾}صدق الله العظیم [البقرة]

    و خداوند در قرآن بر شما حرام كرده است كه آن چه را كه نمی‌دانید به خدا نسبت دهید و خداوند تعالی می‌فرماید :
    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّ‌مَ ربّی الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ‌ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْی بِغَیرِ‌ الحقّ وَأَن تُشْرِ‌كُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾}صدق الله العظیم [الأعراف]
    و ای «الباحث عن الحقیقه» ! شما ناصر محمد یمانی را تكذیب نمی‌كنی، بلكه آیات خداوند رب العالمین را تكذیب می‌كنی؛ زیرا خداوند گفته است كه اصحاب كهف سه نفر هستند و ناصر محمد یمانی نیز به اذن خداوند همان را گفته است و این گفته كه ناصر محمد یمانی و پیروانش آن را بیان کرده‌اند، تیری در تاریکی نیست بلکه بر حق است و خداوند نمی‌گوید كه گفته ناصر محمد یمانی و پیروانش بدون دلیل بوده است و گفته ناصر محمد یمانی و پیروانش در آن زمان هنوز در علم غیب پنهان بوده است. بنابراین خداوند میٰفرماید :

    {سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّ‌ابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}[الكهف:۲۲]
    و خداوند نفرموده كه این گفته بدون دلیل بوده است، بلكه آنچه كه قبلا در مورد آنها گفته شده است را بی دلیل می‌خواند. پس بیا تا قبل از مباهله، علم بیشتری به شما بیاموزم شاید كه حق را ببینی و از آن تبعیت كنی اگر كه به دنبال حق باشی ، خداوند تعالی می‌فرماید :
    {سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}صدق الله العظیم [الكهف:۲۲]
    ای «الباحث عن الحقیقه»! اگر در آیه تدبر كنی درخواهی یافت كه «اولین سخن» یعنی «خواهند گفت: سه تن و چهارمی‌ن آنها سگشان» كه قبلاً سخنی از آن درمیان نبوده و هنوز در علم غیب پنهان است، درست است و خداوند درباره این گفته از لفظ «رجم بالغیب» به معنی «بدون دلیل» نام نبرده، و این سخن درست و حقّ توسط مهدی منتظر حق و حزب او مطرح می‌شود. اما حرف‌هایی كه در آن زمان توسط یهود و نصاری گفته شد، همه بدون دلیل بود و تا آن زمان همه گفته‌ها، سخنان یهود و نصاری بوده است بنابراین فرموده خداوند به رسولش :
    {وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿٢٢﴾}[الكهف]
    یعنی در مورد آنها از احدی از اهل كتاب سوال نكن. و یك گفته در مورد اصحاب کهف باقی می‌ماند و آن سخنی است كه در آن زمان در علم غیب بود و گفته نشده بود و خداوند نمی‌فرماید كه «گفته شده» بلكه خداوند تعالی می‌فرماید:
    {سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}
    همچنین پروردگارم در قرآن تعداد آنها را برای شما بیان می‌كند و خداوند آنها را جز تعدادی قلیل نمی‌داند و نه اعدادی كه درباره تعدادشان گفته شده است و آن چه كه هنوز گفته نشده و مجهول است یعنی «كمترین» که اولین گفتار است حق است:
    {سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۲۲]
    پس اگر در آیه تدبر كنی، درخواهی یافت كه خداوند شما را از گفته درست باخبر كرده است و فتوای آن هم در گفته خداوند تعالی است :
    {قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}
    وچه بسا جاهلینی كه آنچه را كه نمی‌دانند به خدا نسبت می‌دهند، بگویند كه منظور خداوند از «ما یعلمهم إلا قلیل» این است كه فقط تعداد كمی از مردم ازآنها آگاهند ولی خداوند به رسولش دستور داده كه بگوید: {قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}، پس فتوای خداوند به رسولش این دستور است كه بگوید: {قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}، یعنی خداوند از تعداد آنها آگاه‌تر است و عده آنها را جز «تعدادی قلیل» نمی‌داند. اینجا شخص متدبر درنگ كرده و می‌گوید : پس تعداد آنها اندك است، زیرا كه خداوند گفته است كه تعداد آنها از آنچه که گفته‌اند کمتر است و خداوند تعداد آنها را اندك می‌داند؛ بنابراین تعداد آنها یا دوتاست که كمتر از همه ارقامی است كه گفته شده و یا این كه كمترین عدد ذكر شده است و آن :
    {سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظیم
    ولی جهت اثبات این گفته نیز به دلایل بیشتری نیاز است. پس باید به گفته خطاب كننده رجوع كنید كه چه تعدادی را مورد خطاب قرار می‌داد، هنگامی كه گفت: { ابعثوا أحدكم بورقكم هذه الى المدینة} یكی از شما [یکی از خودتان] را با این پول به شهر بفرستید؟ و این جا آشكار می‌شود كه او بیش از یك نفر را خطاب كرد و آنها دوتا بودند پس ثابت شد كه آنها سه تا بودند و گفته درست آن گفته‌ای است كه اهل كتاب [یهود و نصاری] آن را نگفته‌اند و آن گفته‌ای است كه در علم غیب مجهول بوده است و اكنون بر زبان مهدی منتظر و حزبش جاری شد كه آنان سه تا هستند و سگ آنها چهارمی است و مهدی منتظر و حزب تصدیق كنندگان وی همان حزب حق هستند كه تعداد درست و داستان و زمان خوابشان را گفته‌اند و به زودی آنها پیدا خواهند شد و آشكار خواهد شد كه تنها مهدی منتظر و حزب وی بر حق هستند و بنابراین خداوند میذفرماید :
    {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۲]
    و فقط مهدی منتظر و حزب وی هستند که زمان ماندن واقامتشان در غار و نام‌ها و جایگاه و شأن آنها را از آغاز تا پایان درست بیان نمودند و اما سگشان را خداوند در رویا به من نشان داد که رنگ آن سرخ [مایل زرد] است و در روز خروجشان آن را خواهی دید و شما از جاهلانی هستی که علمی ندارند و چنانچه از اولوالالباب بودی که در قرآن تدبر می‌نمایند، حکمت ماندن اصحاب کهف را در فرمایش خداوند می‌یافتی آنجا که می‌فرماید:
    {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۲]

    {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} [الكهف:۲۱]
    آنانی که قبلا اصحاب کهف را یافتند در مورد شأن و داستان و مدت خواب و نام‌های آنان چیزی نمی‌دانستند و هر کدام از آنها بدون دلیل و از روی حدس و گمان چیزی می‌گفت و در مورد داستان آنها اختلاف داشتند سپس علمشان را به خالقشان واگذار کردند.
    و امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی حكمت بقای آنها را برای شما بیان نمود و آن چیزی جز پیروی از امام مهدی منتظر حق و حزبش نیست، همان كه تعداد آنها و خواب اول و دوم و داستان و نام‌هایشان را بیان نمود، سپس خداوند رنگ سگ آنها را به من آموخت که زرد مایل به سرخ است و سیاه یا سفید نیست وما این نوع رنگ را سرخ شمرده و در بعضی جاها آن را زرد می‌نامند. مهم این است كه شما دانستید كه منظور من كدام رنگ است. هم چنین امام مهدی بیان نمود كه حكمت یافتن آنها [در گذشته] پنهان كردن آنها از دیده‌هاست چون آنها نشانه‌ای از نشانه‌های [اشراط] بزرگ ساعت هستند و خداوند حكمت یافتن آنها را بیان كرده است: آنها تا زمان رسیدن نشانه‌های‌ بزرگ ساعت مخفی و مستور خواهند ماند. و خداوند تعالی می‌فرماید :
    {وكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا}صدق الله العظیم [الكهف:۲۱]
    و چه بسا جاهلان بگویند كه: «این حكمت و پند مختص آنهایی است كه اصحاب كهف را یافتند». پس به حق پاسخ می‌دهیم كه آنان كه اصحاب كهف را پیدا نمودند از سرگذشت‌شان و نام‌هایشان و حكمت بقایشان چیزی نمی‌دانستند. ولی دانستند كه حتما حكمتی الهی در كتاب خواهند داشت.
    {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ}صدق الله العظیم
    و ای «الباحث عن الحقیقة»! بدان كه اصحاب كهف و الرقیم در استان «ذمار» در روستای «الأقمر» و در كهفی هستند که در مجاورت منزل مردی به نام محمد سعد قرار دارد و محمد سعد از ورودی كهف به عنوان انبار علوفه چهارپایان استفاده می‌كند. آیا بعد از این بیان، بیانی هست و به خداوند عظیم سوگند كه آنها در استان ذمار هستند. پس ای «الباحث عن الحقیقة»! جز با دلیل در مورد آنها اظهار نظر نكن كه ریسمان دروغ كوتاه است [الكذب حباله قصیرة» كه تو شبیه تردیدكنندگان و شك‌كنندگان هستی كه مردم را از پیروی از حق باز می‌داری تا شك‌و‌تردید در دل تصدیق‌كنندگان بیاندازی، شاید كه از حق باز گردند. به خدا سوگند اگر چنین باشی جز خودت كسی را گمراه نمی‌كنی و داستان اصحاب كهف از آیات خداوند برای موقنین است طبق فرموده خداوند تعالی :
    {وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آیات اللَّهِ مَنْ یهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ له وَلِیا مُرْشِدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۷]
    و اگر آنها را درجایی دیگر پیدا كردی، اگر راست می‌گویی آنان را به جهانیان نشان بده. شاید جسد مومیایی شده‌ای پیدا كرده‌ای ولی اصحاب كهف مرده نیستند بلكه در خواب هستند. همان گونه كه خداوند می فرمایند :
    {وَتَحْسَبُهُمْ أَیقَاظًا وَهُمْ رُ‌قُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ ۖ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَ‌اعَیهِ بِالْوَصِیدِ ۚ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِرَ‌ارً‌ا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُ‌عْبًا ﴿١٨﴾}صدق الله العظیم [الكهف]
    امام مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی برایتان بیان کرده است دلیل فرار كسی كه بدون اطلاع قبلی از قد و اندازه اجسامشان آنها را پیدا كند چیست. دلیل این است كه آنان از آیات عجیب خداوند واز امت‌های پیشین بعد از قوم عاد هستند. پس به اجساد قوم عاد نگاه كن شاید كه از موقنین باشی. واما توصیف اجساد قوم عاد و ثمود از نظر بزرگی، شبیه اجساد اصحاب كهف است زیرا كه از نظر زمانی نزدیك آنها هستند و اصحاب كهف بعد از قوم عاد و ثمود هستند. خداوند خصوصیت جسمی قوم عاد و ثمود را در قرآن توصیف نموده و اجساد آنان بسیار بزرگ است بدین ترتیب كه بلندترین شما پیش آنان همانند بچه‌ای است كه در كنار بلندترین مردان شما راه برود و این را از این فرمایش خداوند استنباط می كنید :
    {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ‌ ﴿٢٠﴾}صدق الله العظیم [القمر]
    آیا می‌دانید كه اعجاز نخل چیست؟ آن تنه بلند درخت خرماست هنگامی كه از زمین بیرون آمده و بر روی زمین بیافتد. هم چنین خداوند تشبیه حق را در این آیه بیان نموده است :
    {فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْ‌عَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیةٍ ﴿٧﴾}[الحاقة]
    ای مردم! قرآن عظیم بزرگی اجساد این قوم رادر این فرمایش خداوند برای شما شرح می‌دهد :

    {فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْ‌عَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیةٍ ﴿٧﴾}
    ،
    هم چنین در این فرموده خداوند تعالی :
    {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ‌ ﴿٢٠﴾}صدق الله العظیم
    زیرا بلندی آنها شبیه بلندی تنه افتاده درخت خرماست و قرآن در توصیف‌هایش دقیق است. پس بلندی آنها حتما به اندازه بلندی تنه درخت خرماست، پس در كنار تنه درخت خرما بایستید تا تفاوت بلندی بین ما و آنها را که به اندازه تفاوت بین ما و تنه درختان بلند خرماست، ببینید. آیا سخن حق را باور می‌كنید و به هر روش و وسیله‌ای به دنبال حقیقت هستید؟ و اگر به دنبال زندگان در حال خواب [اصحاب كهف] هستید، به روستای الاقمر در استان ذمار شرق «حورور» بروید تا اصحاب كهف را در روستای الاقمر بیابید تا حقیقت فرمایش خداوند را بدانید :
    {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِرَ‌ارً‌ا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُ‌عْبًا ﴿١٨﴾}صدق الله العظیم.
    پس بدانید كه فرار به خاطر مواجهه ناگهانی با اجساد انسان‌های غول پیكری است كه كسی شبیه آنها را ندیده است و شما خود را در نزد آنها كوچك و حقیر می‌بینید، به خدا سوگند كه غیر از حق چیزی نمی‌گویم آیا به قرآن عظیم ایمان می‌آورید؟ و ما هم چنان آیات زیادی برای تردیدكنندگان داریم تا به حق آنها را وادار به سكوت كنیم .
    و از خداوند می‌خواهم كه به ابن عمر بهترین پاداشی را که به بندگان صالحش می دهد، عنایت فرماید؛ زیرا او به حق مردی است كه برای تصدیق حق تلاش و مجاهدت می‌كند تا به مردم بگوید: «ای مردم! از مهدی منتظر كه با بیان حق قران مطابق با واقعیت با شما سخن می گوید، پیروی کنید». خود او بر این امر شاهد است و من از او بیهوده تمجید نمی‌كنم و می‌دانم كه او مستحق تمجید است و می‌دانم كه از من پاداشی نمی‌خواهد، بلكه حب و قرب و رضوان نفس خداوند را طلب می‌كند و من بر این امر شهادت می‌دهم ، خداوند از او راضی باشد و راضیش نماید... خداوند او را از بیماری شفا دهد كه کسی جز قانطین از رحمت خداوند مایوس نمی‌شود.

    اما درخواست مباهله از آن خوشحالم و می‌گویم :
    بسم الله الرحمن الرحیم
    [خداوندا بنده‌ات ناصر محمد یمانی به حق لا اله الا انت و به حق رحمتی که بر خود نوشته و فرض کرد‌ه‌ای و به حق بزرگی نعیم رضوان نفس از تو درخواست می‌کند؛ اگر من در مورد مهدی منتظر به ناحق سخن گفته و نسبت دروغ به تو داده و مهدی منتظر نباشم، لعنت خداوند و ملایکه و تمام مردم برمن باد و اگر «باعث عن الحقیقه» مهدی منتظر حق کتاب را تکذیب کند؛ من به حق لا اله الا انت و به حق رحمتی که بر خود فرض کردی و به حق بزرگی نعیم رضوان نفست از تو درخواست می‌کنم او و تمام مسلمانان را مورد مغفرت و بخشش خود قرار دهی چون آنها نمی‌دانند من مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم وإنا لله وإنی إلیه لراجعون، هرکس از من پیروی کند از من است و هرکس عصیان کرد؛ تو غفور و رحیمی و رحم تو بر بندگانت بیش از این بنده‌ات است و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی]

    و سلام علی المرسلین، والحمدُ لله ربّ العالمین..

    أخوك رحمة الله التی وسعت كلّ شیء إلا من أبى أن یتبع الحقّ وهو یعلم أنه الحقّ المهدی المنتظر ناصر محمد الیمانی..


    اقتباس المشاركة 4988 من موضوع من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة، ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..


    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    01 - 06 - 2008 مـ
    10:25 مساءً
    ــــــــــــــــــــ



    من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة
    ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي وحبيبي وأسوتي محمد رسول الله وآله الأطهار وعلى جميع المسلمين الذين لا يشركون بالله ربّ العالمين، وسلامٌ على المرسلين، ولا أفرّق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، وبعد..

    عجباً أمرك أيها الباحث عن الحقيقة فكيف تطلب المباهلة وأنت لا تزال باحثاً عن الحقّ؟ فقد وجدت المهديّ المنتظَر الحقّ إن كنت تريد الحقّ وتطلب المباهلة من الحقّ فبئس ما يأمرك به إيمانك بالقرآن العظيم، وذلك لأني المهديّ المنتظَر الحقّ أخاطبكم بالبيان الحقّ للقرآن العظيم ولا آتيكم بالبيان الحقّ بالرأي وقول الاجتهاد؛ بل أنطق بالبيان الحقّ للقرآن من نفس القرآن ولا أتجرأ أن أقول مثلك على الله ما لا أعلم فذلك من أمر الشيطان وليس من أمر الرحمن. وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النّاس كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْ‌ضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ أنه لَكُمْ عَدُوٌّ مبين ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُ‌كُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وتجد أمر الله في القرآن العظيم بأنه حرّم عليكم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون. وقال الله تعالى:
    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّ‌مَ ربّي الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ‌ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ‌ الحقّ وَأَن تُشْرِ‌كُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ويا أيها الباحث عن الحقيقة، إنك لا تكذّب ناصر اليماني بل تكذّب بآيات الله ربّ العالمين، وذلك لأنّ الله هو من قال بأنّ أصحاب الكهف ثلاثة، وإنما قال ذلك ناصر اليماني بإذنِ الله، وهذا القول هو القول الحقّ الذي قاله ناصر اليماني وأتباعه المصدقين ولم يكن رجماً بالغيب ولم يَقُل الله بأنّ قول ناصر اليماني وأتباعه كان رجماً بالغيب، وقول ناصر اليماني وأتباعه لا يزال في علم الغيب ولذلك قال الله تعالى:
    {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّ‌ابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} [الكهف:22]. ولم يَقُل الله بأنّ هذا القول كان رجماً بالغيب؛ بل ما قيل في شأنهم من قبل كان رجماً بالغيب.

    فتعال لأزيدك علماً من قبل المباهلة لعلك تُبصر الحقّ فتتبعه إن كنت تريد الحقّ. وقال الله تعالى:
    {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ} صدق الله العظيم [الكهف:22].

    وإذا تدبرت الآية يا أيها الباحث عن الحقيقة فسوف تجد بأنّ القول الأول والذي لم يُقَل ولا يزال في علم الغيب هو القول الحقّ، وهو قول المهديّ المنتظَر الحقّ وحزبه، ولم يَقُل الله بأنه رَجمٌ بالغيب. أمّا الأقوال التي قيلت في ذلك الزمن من أقوال اليهود والنّصارى فجميعها رَجم بالغيب، وجميع الأقوال التي قيلت هي أقوال أهل الكتاب من اليهود والنّصارى، ولذلك تجد قول الله لرسوله:
    {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿٢٢﴾} [الكهف].

    أي لا يستفتِ في أصحاب الكهف
    {مِّنْهُمْ أَحَدًا} أي من أهل الكتاب. وبقي لدينا قولٌ وهو القول الذي لم يُقَل ولا يزال في علم الغيب في زمن الأقوال التي قيلت في ذلك الزمن ولم يَقُلِ الله بأنه قد قيل بل قال الله تعالى: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظيم.

    وكذلك بيّن لكم ربّي عددهم في القرآن وأنه لا يعلمهم سبحانه إلا قليل، وليست الأرقام التي قد قيلت في شأن عددهم، وأن القول الحقّ الذي لم يُقَل بعد ولا يزال مبنيّاً للمجهول وهو الأقل وهو القول الأول:
    {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].

    فإذا تدبرت الآية تجد بأنّ الله قد أخبركم أي الأقوال حقّ، والفتوى في قوله تعالى:
    {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}.

    وربّما الجاهلون الذين يقولون على الله ما لا يعلمون يقولون: "إن الله يقصد بقوله ما يعلمهم إلا قليلٌ أي قليلٌ من النّاس الذين يعلمونهم". ولكن الله أمر رسوله أن يقول:
    {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}، فهذا الأمر بالقول من الله لرسوله مع الفتوى: {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}، أي أن الله أعلم بعددهم ما يعلمُهم الله إلا قليل، فهنا يتوقف المُتدبر فيقول: "إذاً عددهم قليل لأنّ الله قال إنهم أقل مما قالوا في شأن عددهم وأنه لا يعلَمُهم إلا قليل، ومن خلال ذلك فلا بد أن يكون عددهم إمّا اثنين أقل من جميع الأرقام التي ذُكرت، وإمّا أن يكون عددهم أقلَّ الأرقام التي ذُكرت وهو: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظيم".

    ولكن هذا القول يحتاج أيضاً إلى مزيدٍ من السلطان وعليك أن تذهب إلى قول المخاطِب من أصحاب الكهف كم كان يخاطب حين قال: ابعثوا أحدكم بورقكم هذه الى المدينة. وهنا يتبيّن لك أنه كان يخاطب أكثر من واحدٍ وهم اثنان، فتأكد لك أنهم ثلاثة وأنّ القول الحقّ هو القول الذي لم يقله أهل الكتاب من اليهود والنّصارى، وهو القول الذي لا يزال مبنيّاً للمجهول في علم الغيب، وها هو قد قيل على لسان المهديّ المنتظَر وحزبه أنهم ثلاثة ورابعهم كلبهم، والمهديّ المنتظَر وحزبه المصدقين هم الحزب الحقّ الذي أحصى عددهم بالحقّ وقصتهم وزمن لبثهم، وسوف يُعثر عليهم فيتبيّن لكم أنّ المهديّ المنتظَر وحزبه هم الوحيدون الذين هم على الحقّ. ولذلك قال الله تعالى:
    {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:12].

    والمهديّ المنتظَر وحزبه هم الوحيدون الذين أحصوا لبثهم وقصتهم وأسمائهم وشأنهم من البداية إلى النهاية، وأمّا كلبهم فقد أراني الله بأنّ لونه أحمر وسوف ترى ذلك يوم العثور عليهم فكم أنت من الجاهلين من الذين لا يعلمون، وإذا كنت من أولي الألباب الذين يتدبّرون الكتاب فسوف تجد الحكمة من بقاء أصحاب الكهف في قوله تعالى:
    {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا} صدق الله العظيم.

    وأمّا الذين عثروا عليهم من قبل لا يعلمون ما شأنهم وما هي قصتهم وكم لبثهم وما أسمائهم فتنازعوا في قصتهم وكلٌ يأتي له بخبرٍ رجماً بالغيب، ومن ثم ردّوا علمهم لخالقهم:
    {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} [الكهف:21].

    وقد بيّن لكم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ما هي الحكمة من بقائهم وهو من أجل اتّباع المهديّ المنتظَر الحقّ وحزبه الذي أحصى عددهم ولبثهم الأول والثاني وقصتهم وأسمائهم، ومن ثم زادني الله علماً بلون كلبهم أنه أصفر يميل إلى الحمرة كمثل لون الكلاب المعروف لديكم ليس أسوداً ولا أبيضاً بل اللون الآخر، ونحن نسمي هذا اللون أحمراً وآخرين يسمونه أصفراً، والمهم قد علمتم أي لون أقصد بالضبط من ألوان الكلاب، وكذلك بيّن المهديّ المنتظَر الحقّ ناصر محمد اليماني أن العثور عليهم هو حكمة إخفائهم من الأعين حتى يأتي زمن الحكمة من بقائهم، وذلك لأنهم شرط من شروط الساعة الكبرى.

    وقد بيّن الله لكم هذه الحكمة من العثور عليهم من أجل التمويه والإخفاء حتى يأتي زمن أشراط الساعة الكبرى، وقال الله تعالى:
    {
    وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا} صدق الله العظيم [الكهف:21].

    ولربّما الجاهلون يقولون: "إنما هذه الحكمة تخصّ الذين عثروا عليهم" . ومن ثم نردّ بأنّ الذين عثروا عليهم لم يعلموا أيَّ شيء لا عن قصتهم ولا عن أسمائهم ولا عن الحكمة من بقائهم، إلا أنهم علموا أنه لا بدّ أن تكون لهم حكمةٌ إلهيّةٌ في الكتاب:
    {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم.

    ويا أيها الباحث عن الحقيقة، إنّ أصحاب الكهف والرقيم في محافظة ذمار في قرية الأقمر في كهفٍ بجانب بيت رجلٍ يُدعى محمد سعد، ويجعل فيه محمد سعد طعام الأنعام، فهل بعد هذا البيان بيان؟ وأقسم بالله ربّ العالمين إنهم لفي محافظة ذمار فلا تُمارِ فيهم أيها الباحث عن الحقيقة والكذب حباله قصيرة، وكأنك من المرجفين المشككين من الذين يصدّون عن الحقّ ليبعثوا الشكّ في قلوب المصدقين لعلهم يرجعون، وتالله إن كنت كذلك فلا تضلّ إلا نفسك وتلك من آيات الله للموقنين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {
    وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ ۗ مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿١٧} صدق الله العظيم [الكهف].

    وإن كنت عثرت عليهم في مكانٍ آخر فهيّا بيِّنهم للعالمين إن كنت من الصادقين، ولعلك عثرت على جُثث موتى محنطين، ولكن أصحاب الكهف ليسوا أمواتاً بل رقوداً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُ‌قُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَ‌اعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَ‌ارً‌ا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُ‌عْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].

    وقد بيّن لكم المهديّ المنتظَر الحقّ الإمام ناصر محمد اليماني عن سبب الفرار لمن يعثر عليهم وهو لم يحِط بمدى طولهم وخلق أجسامهم، وذلك لأنهم من آيات الله عجباً، وهم من الأمم الأولى ويلون قوم عاد، فانظر لأجساد قوم عاد لعلك تكون من الموقنين. وأمّا وصف أجسام قوم عاد وثمود فضخامتها تشبه أجسام أصحاب الكهف، وذلك لأنّ أصحاب الكهف على مقربةٍ منهم في الزمن فهم من بعد عاد وثمود، وكذلك أجساد عاد وثمود ضخمة فقد وصفها لكم القرآن في ضخامتها بأنهم عمالقة فيكون أطولكم إلى جانب أحدهم كمثل طفل يمشي إلى جانب أطول رجل فيكم، وتستنبطون ذلك من خلال قول الله تعالى:
    {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ‌ ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [القمر].

    فهل تعلمون ما هو أعجاز النخل؟ وهو ساق النخلة الطويل إذا انقعر من الأرض فخوى على الأرض ساقطاً، وبين لكم التشبيه الحقّ كذلك في قول الله تعالى:
    {فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْ‌عَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾} [الحاقة].

    وإنما يا قوم يشرح لكم القرآن العظيم ضخامة هؤلاء القوم في قوله تعالى:
    {فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْ‌عَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾}، وكذلك قوله تعالى: {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ‌ ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم، وذلك لأنّ طولهم يشبه طول أعجاز النخل، والقرآن دقيق في وصفه فلا بد أن طولهم كطول جذوع النخل، فليستقِم أحدكم إلى جانب جذع نخلة وسوف يجد الفرق بيننا وبينهم كالفرق بيننا وبين طول جذوع النخل العملاق، فهل أنتم مصدقون وتبحثون عن الحقّائق على الواقع الحقيقي بكل حيلةٍ ووسيلةٍ كلّ منكم على قدر جُهده وحيلته؟ وإن أردتم الأحياء النائمين فاذهبوا الأقمر بمحافظة ذمار شرقي حورور فتجدوا أصحاب الكهف في قرية الأقمر لتعلموا حقيقة قول الله تعالى: {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَ‌ارً‌ا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُ‌عْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم، فتعلموا إنما الفرار من التفاجؤ لأجساد بشرٍ عمالقة لم يُرى مثلهم قط ويرى أحدكم نفسه حقيراً صغيراً إليهم.

    وأقسم بالله العلي العظيم لا أنطق لكم بغير الحقّ فهل تؤمنون بالقرآن العظيم؟ فلا نزال ندخر آيات كثيرة للممترين فنلجمهم بالحقّ إلجاماً.
    وأرجو من الله أن يُجازي ابن عمر عني بخير الجزاء بأفضل ما جازى به عباده الصالحين، وذلك لأنه حقاً رجلٌ يسعى للتطبيق للتصديق على الواقع الحقيقي ليقول للناس: "يا قوم اتّبعوا المهديّ المنتظَر الذي يخاطبكم بالبيان الحقّ للقرآن تجدونه حقّ على الواقع الحقيقي" . وهو على ذلك من الشاهدين، فلا أثني عليه إلا وأنا أعلم أنه يستحق الثناء، وأعلم أنه لا يريد مني جزاءً ولا شكوراً بل يريد حبّ الله وقربه ورضوان نفسه، وأنا على ذلك من الشاهدين. رضي الله عنه وأرضاه وشفاه وعافاه إن ربّي سميع الدُعاء فلا ييأس من رحمة الله إلا القانطون.

    بسم الله الرحمن الرحيم
    وأمّا طلبك للمباهلة فأبشر بذلك، وأقول :

    اللهم عبدك ناصر محمد اليماني يسألك بحقّ لا إله إلا أنت وبحقّ رحمتك التي كتبت على نفسك، وبحقّ عظيم نعيم رضوان نفسك إن كنتُ مفترٍ عليك بغير الحقّ في شأن المهديّ المنتظَر ولست المهديّ المنتظَر فإن عليّ لعنة الله والملائكة والنّاس أجمعين، وإن كان يُكذب الباحث عن الحقيقة بالمهديّ المنتظَر الحقّ في الكتاب فإني أسألك بحقّ لا إله إلا أنت وبحقّ رحمتك التي كتبت على نفسك وبحقّ عظيم نعيم رضوان نفسك أن تغفر له ولجميع المسلمين فإنهم لا يعلمون أني المهديّ المنتظَر الحقّ من ربهم، وإنّا لله وإنّا إليه لراجعون، فمن تبعني فإنه مني ومن عصاني فإنك غفور رحيم وأنت أرحم بعبادك من عبدك ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوك رحمة الله التي وسعت كلّ شيء إلا من أبى أن يتبع الحقّ وهو يعلم أنه الحقّ؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    __________________


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي

    -۲-
    به تمام علما و همه حق‌جویان این امت...




  3. افتراضي { وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ }..

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 01 - 1429 هـ
    30 - 01 - 2008 مـ
    ۱۰ - بهمن - ۱۳۸۶ ه.ش.
    06:23 مساءً
    ـــــــــــــــــــ

    { وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ }..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي النّبيّ الأُمي وآله الطيبين الطاهرين وعلى التابعين للحقّ في كُل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، ثم أما بعد..
    " الباحث عن الحقيقة"(اسم یکی از اعضا ) اگر حق را می‌خواهی؛ بر خداوند(حق) است که تو را به راه خود هدایت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی در آیات محکم قرآن عظیم:
    {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹].
    " الباحث عن الحقيقة" من بیان حق را از کتب و نوشته‌های شما نمی‌آورم تا بگویی این را در اینترنت خوانده بودم. بلکه بیان حق فرموده خداوند تعالی را از خود فرموده‌های خداوند وبا آیات محکم و واضح و بینه کتابش می‌آورم؛ آیاتی که نیاز به تأویل ندارند چون بیان خود قرآن هستند. من از پیش خود نگفتم خداوند امت‌های اولیه را از نظر جثه (جسم و اندام ) بر امت‌های متأخر برتری داده است؛ از کتب ونوشته‌های بشری هم این را نیاورده‌ام؛ بلکه این فرموده خداوند در قرآن عظیم است و چه کسی از خدا راست‌گوتر؟پس اگر این را تکذیب کنید؛ فرموده خداوند تعالی در آیات محکم کتابش درباره حقیقت علمی و منطقی نشانه‌های خدا در عالم واقعیات را تکذیب کرده‌اید. پس بیا تا آن چه پروردگارم از قرآن عظیم به من یاد داده را برای تو و سایر حق‌جویان بگویم و بر دانش‌تان بیافزایم.
    چند برهان از آیات محکم و واضح و بینه قرآن تقدیمت می‌کنم که نشان می‌دهند حقیقتا خداوند امت‌های نخستین را از نظر جسمی و خلقت برتری داده است. این تو و این هم برهان‌های آشکار از قرآن:
    اولا برهان برای طول عمر آنها؛ خداوند در قرآن به صورت واضح و کاملا روشن بیان نموده که طول عمر آنها مانند عمر ما نبوده. خداوند در قرآن روشن می‌سازد که فرق زیادی در طول عمر آنها با ما هست و این فرق آن قدر زیاد است که مجال مقایسه را به ما نمی‌دهد. به مدت دعوت رسول الله نوح علیه الصلاة و السلام و درنگ او میان قومش در حالی که آنان را –به سوی خداوند –دعوت می‌کرد بنگر(مدت زندگی نوح در میان قومش بعد از این که به رسالت برگزیده شد) و ببین چقدر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا} صدق الله العظيم [العنكبوت:14].

    و اینجاست که اگر از خردمندان باشی؛ عقلت حیرت می‌کند که چگونه ممکن است مدت دعوت نوح نه صد و پنجاه سال باشد واین امت عمرشان به بیش از صد سال نمی‌رسد؟ و سپس می‌گویی:"از آنجا که خداوند عمرطولانی‌تری برای آن امت‌ها مقرر فرموده؛ باید از نظر جسمی هم به آنان برتری داده باشد" لذا به جستجوی خود در قرآن عظیم درباره این موضوع ادامه می‌دهی و خداوند درآیه‌ای دیگر به تو فتوا خواهد داد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:۶۹]
    الباحث عن الحقيقة! تو می‌دانی قوم عاد بودند که جانشین قوم نوح شدند و بعد از قوم نوح آمدند و این برهان واضح و بسیار روشن قرآن است که خداوند قوم عاد را از نظر آفرینش؛ بر اقوام و امت‌های بعد از آنان؛ برتری داده است.سپس ازطول قامت و هم چنین طول عمر امت‌ها کاسته می‌شود تا به مردم این عصر می‌رسد که هم قامت‌شان و هم عمرشان کوتاه است.
    حال تشبیه کامل و دقیقی از قرآن عظیم می‌آوریم که نشان می‌دهد قامت قوم عاد چقدر بوده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿١٨﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿١٩﴾ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٢١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ(۲۲)} صدق الله العظيم [القمر]

    و فرموده‌ی خداوند تعالى:
    {وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ ﴿٦﴾ سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ(۸)} صدق الله العظيم [الحاقة]

    و ای الباحث عن الحقيقة، بر توست که بدانی توصیفاتی که خداوند در قرآن آورده درنهایت دقت هستند و چه کسی راست‌گوتراز خداوند است:
    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم.
    یا مگر نمی‌دانی تنه نخل(اعجاز النخل) چیست؟ تنه نخل؛ بسیار بلند و غول پیکر و پابرجا است ؛ و وقتی از ریشه درآید بر زمین می‌افتد و این جاست که آن تشبیه آمده: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم.
    واین بیان مهدی منتظر حق درمورد حدیث(فرموده‌) پروردگارعالمیان است؛ و بعد از حدیث خدا به چه چیزی می‌خواهید ایمان بیاورید؟
    مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی؛ هم چنین همه را به تحدی می‌کشد که درعالم واقعیات و حقایق با علم و منطق صحت فزونی داشتن امت‌های نخستین - از نظر وضعیت جسمی و طول عمر- را درعالم واقعیات ثابت می‌کند. پس اگر دیدی بیان من برای قرآن حق است وشک و تردید در حقیقت و واقعیت داشتن آن نیست؛ برایتان روشن می‌شود بیان حق است و اگردر عالم واقعیات اثری از ان پیدا نکردید؛ من مهدی منتظر حق نیستم. این قرار میان من و شما است؛ باشد که یقین بیاورید. هم چنین یکی از شروط اساسی برای مهدی منتظر حق این است که جدال او با مردم همراه علم و منطق ومنطبق بر واقعیات و حقایق باشد تا برای‌شان روشن گردد حق است چون آن حق را به صورت مادی و ملموس در عالم واقعیات پیدا می‌کنند.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النمل:93].
    وتصديق فرموده خداوند تعالى:{وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَيَّ آيَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ} صدق الله العظيم [غافر:81].
    این گونه نیست که بعضی از اسرار قرآن برای مردم بیان می کند و بعضی را نمی داند پس اگرخداوند علم کتاب را به مهدی منتظرداده باشد؛ بر اوست که تمام اسراری را که نتوانسته‌اند به حقیقت آن در عالم واقعیات و به صورت ملموس دست یابند؛ بیان کند.
    ای "الباحث عن الحقیقه" اگرنتوان به صورت واقعی و ملموس به آثار نشانه‌ّای خداوند دست یافت پس چگونه خداوند آیاتش را به آنها نشان می‌دهد تا آنها را شناخته و تصدیق کنند؟پس باید آنها را به صورت واقعی و ملموس ببینند؛ به همان دقتی که بیش ازهزار و چهارصد سال قبل و پیش از این که آنها را –در عالم واقعیات نشانه‌ها را مشاهده کنند - در قرآن عظیم وصف شده تا برای‌شان روشن گردد این حق است و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند حکیم و علیم آن را دریافت کرده است؛ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از جثه قوم عاد خبر نداشت چون اثری از انها باقی نمانده بود تا ببیند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ(۸)} صدق الله العظيم [الحاقة].
    آیه واضح است و نشان می‌دهد محمد رسول الله اگر آنها را پیدا می‌کرد می‌دید مانند تنه‌های توخالی نخل هستند و سپس قرآن تاکید می‌کند محمد رسول الله اثری ازهیچ یک از آنان پیدا نکرده است. در همین آیه آمده است:{فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ} صدق الله العظيم.می‌دانید چرا؟ چون بعد از آن کفار می‌گفتند محمد رسول الله آثاری از قوم عاد پیدا کرده و شبیه آن چه را که یافته؛ تالیف کرده؛ مثل سخنان " الباحث عن الحقیقه" باهوش که می‌گوید من این بیان را شبیه چیزهایی نوشته‌ام که آثارشان کشف شده است و فراموش کرده که قرآن بر امام ناصر محمد الیمانی نازل نشده؛ بلکه بیش از هزارو چهارصد سال قبل از ظهور مهدی منتظر بر نّبيّ أُمي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل گردیده است و همانا که خداوند امام ناصر محمد یمانی را امامی قرار داده که یاور محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است چون حقایق آیات قرآن عظیم را با علم ومنطق برای آنان بیان می‌کند؛ حقایقی که در عالم واقعیات وجود دارند تا برای مردم روشن گردد این حق است و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند حکیم و علیم آن را دریافت کرده است؛ و مردم قرآن و کسی را که خدا قرآن را بر او نازل کرده تصدیق کنند. هم چنین مهدی منتظر را تصدیق کنند؛ کسی خداوند بیان قرآن از خود قرآن را به او عطا نموده و او آن را به تفصیل و با علم ومنطق حقیقی و واقعی برای انسان‌ها بیان می‌کند تا برای‌شان روشن شود "حق" است چون تصدیق آیات قرآن را در عالم حقایق و واقعیات به صورت ملموس می‌بینند. حال آیا این سحر است یا شما نسبت به آن بصیرت نداشته و آن را نمی‌بینید؟ بعد از حدیث خداوند -که در عالم واقعیات حقیقت آن را می‌بینید- به چه حدیثی ایمان می‌آورید؟
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    حال به سراغ اصحاب کهف برویم؛ در می‌یابیم که محمد رسول الله آنها را ازنشانه‌های عجیب خداوند نمی دانست بلکه گمان می‌کرد آنها از نظر خلقت و اندازه هیکل‌شان مانند ما هستند برای همین اگرآنان را می‌یافت وجودش آکنده ازرعب می‌شد و به عقب برگشته و فرار می‌کرد{اشاره به آیه کریمه سوره کهف: ۚ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾ } و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا} صدق الله العظيم [الكهف:9].
    به این معنی که ای محمد رسول الله؛ آیا –هیج- گمان کرده‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌ها و آیات عجیب ما بودند؛ خیر از این خبر نداشتی و خدا این خبر را به تو نداده تا معجزه تصدیق قرآن باشد و نشان دهد محمد رسول الله به حق آن را از خداوند حکیم و علیم دریافت نموده است. او نه اثری از قوم عاد یافته بود و نه باقی‌مانده‌ای از آنان را دیده بود؛ از اصحاب کهف هم نشانی نیافته بود. داستان آنها مطابق واقعیت نگاشته شد و برای همین خداوند از طول قامت و اندازه هیکل آنها به او چیزی نگفت بلکه این امررا از ایشان مخفی نگاه داشت تا این معجزه‌ای برای تصدیق قرآن باشد و این که او به خدا دروغ نبسته است و برای همین درمورد خلقت جسمانی آنها و تعدادشان به او فتوایی نداد و فرمود:
    {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].
    یعنی ایشان از کسانی که قبلا به آنان کتاب داده شد است- اهل کتاب- درمورد اصحاب کهف فتوا نخواهد؛چون چیزی نمی‌دانند.هم چنین نشانی دال بر این که خداوند درمورد راز آفرینش آنها به محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فتوایی داده باشد؛ پیدا نمی‌کنیم و برای همین است که اگر محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آنها را می‌یافت وجودش از رعب آکنده شده و عقب برگشته و می‌گریخت و علت آن غافل‌گیر شدن ایشان به علت عظیم الجثه بودن آنهاست.
    شاید یکی از تشکیک کنندگان شما بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" آیا تو خود را از محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عالم‌تر می‌دانی؟" در پاسخ او می‌گوییم: صبرکن صبر کن؛ موضوع و امر آنها مربوط به آن امت- مردم عهد رسول الله- نیست وبرای همین راز طویل القامه بودن آنها برای ایشان بیان نشد؛ آیا تو می‌خواهی از جد من دفاع کنی؟ من در این امربر تو اولویت دارم و ایمانم به ایشان و قرآن عظیم خیلی محکم‌تر از توست. اگر خداوند بزرگی جثه اصحاب کهف را برای ایشان روشن کرده بود؛ پس چرا می‌فرماید:
    {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم [الكهف:18]
    وهم چنین اگر خداوند در مورد اسرار اصحاب کهف به نبی خود فتوا داده باشد؛پس چرا می‌فرماید:
    {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا}
    صدق الله العظيم [الكهف:22].

    پس روشن می‌شود خداوند در مورد اسرار اصحاب کهف به نبی خود فتوایی نداده و هم چنین او را از فتوا خواستن از کسانی که پیش از آن به ایشان کتاب عطا شده بود؛ نهی می‌کند. ای مردم دراین امر حکمتی نهفته است. تا مردم مانند "الباحث عن الحقیقه" نگویند من نشان و اثری از آنها یافته‌ام و سپس بیان خود را منطبق با آن یافته‌ها نوشته‌ام! اگر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مکان آنها را به مردم می‌گفت؛ مثل "الباحث عن الحقیقه" می‌گفتند محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اصحاب کهف را پیدا کرده و سپس قصه آن را برایمان بافته و ادعا می کند که قرآن را از نزد خداوند حکیم و علیم دریافت کرده است!
    و اما قوم اصحاب کهف؛ در قرآن می‌بینید آنها از امت‌های نخستین بودند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿١٢﴾ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ﴿١٣﴾ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿١٤﴾ أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [ق].
    بدان که جز خداوند کسی داستان اصحاب الرس را نمی‌داند و اوست که از قرآن عظیم آن را به من آموخته است و جز خداوند سبحان کسی از داستان آنها باخبر نیست و من از حدیث علام الغیوب در قرآن عظیم داستان آنها را برای شما استنباط می‌کنم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ ۛ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ} صدق الله العظيم [إبراهيم:9].
    واینجا خداوند برای شما روشن می‌نماید به سوی قومی که بعد از ثمود زندگی می‌کردند؛ رسولانی فرستاده شدند. آنها سه نفر بودند که با دلایل روشن آمدند اما مردم آنها را تکذیب کردند. خداوند برای شما روشن می‌فرماید جز خودش کسی از آنها خبر ندارد و راز آنها را یکی از اسرار قرآن عظیم قرار داده که کسی از آن باخبر نیست مگر آن که خداوند علم کتاب را به او عنایت نموده و شاهد حق حقیقت بودن این قرآن عظیم است و با علوم منطقی قرآنی که در عالم واقعیات و حقایق قابل اثبات هستند؛ همه را به تحدی می‌کشد؛ آیا تعقل نمی‌کنید؟
    سپس خداوند برای شما روشن می‌کند بعد از قوم ثمود؛ اصحاب الرس آمده‌اند و بین شما و آنها نسل‌های زیادی فاصله هست. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَٰلِكَ كَثِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:38].
    همان طور که قبلا به شما خبر دادیم؛ اصحاب الرس یعنی اصحاب کوه چراکه الرسّ مفرد الرواسی است و هم چنین از شما برای تصدیق و تطبیق این امر با واقعیات دعوت می‌کنیم؛-اگر جستجو کنید- کوه کوچکی را پیدا می‌کنید که آبادی اصحاب الرس را در خود فرو برده است مکان آن در استان ذمار یمن و کنار قریه الأقمراست. مورخان این کوه را (حمة ذياب بن غانم) می‌نامند و روی آن آبادی که در دل کوه فرو رفت آبادی جدیدی روی کوه مرتفع الحمه ساخته شده و هم چنین مورخان نام این تپه را حمة ذیاب گذاشته‌اند و آبادی جدیدی که بالای این تپه ساخته شده را آبادی " حمة ذیاب" می‌نامند ولی گروهی از استهزاء کنندگان در اطراف‌شان، اسم آن را عوض کرده و برای شوخی به جای آن که بگویند حمة ذیاب( تپه گرگان) به آن حمة کلاب (تپه سگان) می‌گویند. اما در قرآن با نام آبادی خوانده می‌شود که در دل آن فرو رفته وتوسط کوه بلعیده شده یعنی آبادی اصحاب الرسّ . آیا یکی از یمنی‌ها یا سایر مردم عالم به استان ذمار می‌رود تا سراغ بازار قات الأقمر را که در آن قات الأقمر به فروش می‌رسد بگیرد؟ و سپس به صاحبان بازار بگوید تا راه آبادی حمة کلاب که درجوار آبادی الأقمر است به او نشان دهند و وقتی او را به آنجا بردند بگوید ای اهالی آبادی حمة ذیاب؛ آیا آن قریه‌ای را که زیر پایتان است وتوسط کوه بلعیده شده؛ پیدا کرده‌اید؟ جواب او بله خواهد بود. سپس اگر به سمت شرق حمه ذیاب نگاه کند؛ آبادی الأقمر را خواهد دید و همین طور کودکانی را می‌بیند که در آن بازی می‌کنند و آن در فاصله نزدیکی از آبادی حمة ذیاب است. اگر به سوی آنان رفته و بگوید مرا به غاری که در آبادی شماست ببرید که ورودی آن به سمت غرب و متمایل به شمال است و بنایی بسیار قدیمی درآن است. سپس به آنها خبر بدهد در یمن مردی هست که می گوید مهدی منتظر است و اصحاب کهف و رقیم در این قرار نزد شما و در جنب منزل "محمد سعد" هستند و می‌گوید مهدی منتظر قبلا کسی را پیش شما فرستاده اما درخواستش را نپذیرفتید؛ او آنها در همان هفته‌ای نزد شما فرستاد که سیاره زهره از جلوی خورشید عبور کرد و تمام اهالی جزیرة العرب آن را دیدند. ولی نزدیک بود میان شما درگیری رخ دهد؛ گروهی همراه فرستادگان مهدی بودند ولی به شما نگفتند فرستادگان مهدی منتظرند تا مسخره‌شان نکنید. بلکه گفتند اهالی آبادی الأقمر همانا که آیات و نشانه‌هایی از حقایق قرآن عظیم نزد شماست؛ گروهی از شما که اکثریت بودند؛ با فرستادگان همراهی می‌کردند و عده قلیل سرباز زده وگفتند شما به دنبال گنج‌ّهای ما هستید. آیا کسی از شما تابوت و آن چه که در آن است را پیدا کرده‌اید؛ اصحاب کهف چه؟ آیا آنها را پیدا کرده‌اید؟ شما اجازه ندارید این خبر را از مردم عالم پنهان کنید و اگر هنوز آنها را پیدا نکرده‌اید؛ بیایید تا با هم جستجو کرده واز صحت سخنان ناصر محمد یمانی اطمینان حاصل کنیم تا اگر گمراه است؛ باعث گمراهی امت نشود و اگرمهدی منتظرحق وعزت اسلام و مسلمین است؛ مسلمانان او را تکذیب نکنند.
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المهديّ المنتظَر إمام المسلمين وخليفة الله على العالمين؛ الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 52069 من موضوع من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة، ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..




    - 3 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    21 - 01 - 1429 هـ
    30 - 01 - 2008 مـ
    06:23 مساءً
    ـــــــــــــــــــ



    { وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ }..


    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي النّبيّ الأُمي وآله الطيبين الطاهرين وعلى التابعين للحقّ في كُل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، ثم أما بعد..
    يا أيها الباحث عن الحقيقة، إن كنت تريد الحقّ فحقٌّ على الحقّ أن يهديك إلى سبيله. تصديقاً لقول الحقّ في محكم القرآن العظيم:
    {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا} صدق الله العظيم [العنكبوت:69].

    ويا أيها الباحث عن الحقيقة، إني لا آتيكم بالبيان الحقّ من كُتيبات البشر ومن ثمّ تقول إنما قرأت ذلك في الإنترنت؛ بل آتيك بالبيان الحقّ لقول الله من نفس قول الله بآياتٍ مُحكماتٍ واضحاتٍ بيِّناتٍ لا تحتاج إلى تأويلٍ لأنهنّ البيان من نفس القرآن، وأنا لم أقُل بأنّ الأمم الأولى زادهم الله بسطةً في الخلق على الأمم الأخرى من ذات نفسي أو جئتكم به من حديث كتيبات البشر؛ بل من قول الله في القرآن العظيم، ومن أصدق من الله قيلاً؟ حتى إذا كذبتم فقد كذبتم بقول الله في القرآن العظيم لحقائق آياته على الواقع الحقيقي بالعلم والمنطق، فهلُم إليَّ لأزيدك والباحثين عن الحقيقة علماً مما علمني ربي في القرآن العظيم.

    وأقدم لك عدّة براهين من القرآن المحكم والواضح والبيّن أنّ الأمم الأولى حقاً قد زادهم الله بسطةً في الخلق وإليك البراهين من القرآن المُبين:
    أولاً البرهان في أعمارهم، فقد جعل الله ذلك واضحاً وجليّاً في القرآن بأنّ طول أعمارهم ليست كطول أعمارنا وبيَّن الله في القرآن بأنّ الفرق عظيمٌ بل لا مجال للمقارنة نظراً للفارق العظيم بين أعمارنا وأعمارهم، فانظر إلى زمن الدعوة التي لبث فيها رسول الله نوح عليه الصلاة والسلام وهو يدعو قومه. وقال الله تعالى:
    {وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا} صدق الله العظيم [العنكبوت:14].

    وهنا يندهش عقلك إذا كنت من أولي الألباب إذ كيف يكون زمن دعوة نوح ألف سنة إلا خمسين عاماً وهذه الأمّة لا يكاد أن يتجاوز من تعمر منهم المائة عام؟ ومن ثم تقول: "فبما أنّ الله زاد تلك الأمم بسطةً في العمر فلا بُدّ أنّ الله كذلك زادهم علينا بسطةً في الخلق" ومن ثم تستمر في بحثك في القرآن العظيم عن هذا الموضوع وسوف يفتيك الله في آية أخرى. وقال الله تعالى:
    {وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:69].

    وأنت تعلم يا أيها الباحث عن الحقيقة أنّ الخُلفاء من بعد قوم نوحٍ هم قوم عاد، وهذا برهان واضحٌ وجليٌّ في القرآن بأنّ الله زاد قوم عاد بسطةً في الخلق على الأمم من بعدهم، ومن ثمّ يأتي تناقص الطول في الخليقة ويرافقه تناقصٌ أيضاً في العمر إلى هذه الأمّة القصيرة في الطول والقصيرة في العمر.

    ومن ثم نأتي للتشبيه البالغ الدقيق في القرآن العظيم كيف شبّه قوم عاد في طولهم. وقال الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿١٨﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿١٩﴾ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿٢١﴾ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ} صدق الله العظيم [القمر].

    وقال تعالى:
    {وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ ﴿٦﴾ سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة].

    ويا أيها الباحث عن الحقيقة، عليك أن تعلم بأن قول الله في القرآن في منتهى الدقة في الوصف ومن أصدق من الله قيلاً:
    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم. أم إنك لا تعلم ما هي أعجاز النخل؟ إنه جذع النخلة العملاق القائم الطويل فإذا انقعر وخرّ على الأرض؛ وهنا موقع التشبيه: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم. وهذا بيان المهديّ المنتظَر الحقّ من حديث ربّ العالمين، فبأي حديث بعده تؤمنون؟

    وكذلك المهديّ المنتظَر الحقّ الإمام ناصر محمد اليماني يتحدى بالتطبيق للتصديق بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي في شأن بسطة الخلق والعمر للأمم الأولى فإن وجدتم بياني للقرآن هو الحقّ على الواقع الحقيقي بلا شك أو ريب فقد تبيّن لكم أنه الحقّ وإن لم تجدوه شيئاً على الواقع الحقّ فلست المهديّ المنتظَر الحقّ وذلك بيني وبينكم لعلكم توقنون، وذلك شرط من الشروط الأساسية للمهديّ المنتظَر الحقّ أن يُجادل الناس بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي حتى يتبين لهم أنه الحقّ لأنهم وجدوه الحقّ على الواقع المادي الملموس. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النمل:93].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَيَّ آيَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ} صدق الله العظيم [غافر:81].

    ولا يبيّن للناس بعض أسرار القرآن ولا يعلم الأخرى بل إن كان المهديّ المنتظَر أتاه الله علم الكتاب فعليه أن يبيّن للناس جميع الأسرار التي لم يستطيعوا أن يتوصلوا لحقائقها على الواقع الملموس.

    فيا أيها الباحث عن الحقيقة، إذا لم يتم العثور على حقائق آيات الله على الواقع الملموس فكيف يريهم الله آياته فيعرفونها حتى يصدقون؟ فلا بُد أن يجدوها على الواقع الملموس وأنها بدقة متناهية كما وصف ذلك القرآن العظيم من قبل العثور عليهم منذ أكثر من ألف وأربعمائة سنة حتى يتبين لهم أنه الحقّ تلقاه محمدٌ رسول الله من لدُن حكيم عليم، وما كان يدري محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عن حجم الخليقة لقوم عاد وهو لم يرَ لهم من باقية. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ(8)} صدق الله العظيم [الحاقة].

    فالآية واضحةٌ بأنّ محمداً رسول الله لو اطلع عليهم لرآهم وكأنهم أعجاز نخلٍ خاويةٍ، ومن ثم يؤكد القرآن بأن محمداً رسول الله لم يعثر على أحد منهم وذلك في نفس الآية:
    {فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ} صدق الله العظيم. وهل تدرون لماذا؟ وذلك لأن الكفار سوف يقولون إنما عثر محمدٌ رسول الله على قوم عاد ومن ثم ألَّف قولاً متشابهاً لما وجده كمثال قول الباحث عن الحقيقة الذكي بأني كتبت هذا البيان متشابهاً مع الأشياء التي تمّ العثور عليها ونسي بأن القرآن لم يتنزل على الإمام ناصر مُحمد اليماني بل تنزَّل على النّبيّ الأُمي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم من قبل ظهور المهديّ المنتظَر بأكثر من ألف وأربعمائة سنة، وإنما جعل الله الإمام ناصر محمد اليماني هو الإمام الناصر لمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بأن يُبيّن للناس حقائق لآيات القرآن بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي حتى يتبيّن لهم أنه الحقّ تلقاه محمدٌ رسول الله من لدُن حكيمٍ عليمٍ فيصدق الناس بالقرآن ومن أنزل الله عليه القرآن، وكذلك يصدقون بالمهديّ المنتظَر الذي آتاه الله البيان من نفس القرآن ويفصله للناس تفصيلاً بالعلم والمنطق الحقّ الواقعي حتى يتبين لهم أنه الحق كما تشاهدون التصديق لآيات القرآن على الواقع الحقيقي الملموس، أفسحر هذا أم إنكم لا تبصرون؟ فبأي حديث بعد حديث الله الذي يصدقه الواقع الحقيقي تؤمنون؟

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    ومن ثم ننتقل لأصحاب الكهف وكذلك سوف نجد بأنّ محمداً رسول الله ما كان يحسبهم من آيات الله عجباً؛ بل كان يظنّ أنهم كمثلنا في طول هيكل خلقهم لذلك لو اطَّلع عليهم لولى منهم فراراً ولملىء منهم رُعباً. وقال الله تعالى:
    {أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا} صدق الله العظيم [الكهف:9]. بمعنى أم كنت تظن يا محمداً رسول الله بأن أصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجباً؛ بل لم تكن تدري بذلك، ولم يخبره الله بذلك، وذلك حتى تكون معجزة لتصديق للقرآن بأنه حقاً تلقاه محمدٌ رسول الله من لدُنٍ حكيمٍ عليمٍ وأنه لم يعثر على قوم عاد ولم يرَ لهم من باقية وكذلك لم يعثر على أصحاب الكهف، فألف القصة مطابقة للواقع ولذلك لم يخبره الله حتى بمدى طولهم وضخامتهم بل أخفى ذلك عنه حتى يكون ذلك معجزة لتصديق القرآن وأنه ليس مفترىً ولذلك لم يفتيه الله في وصف خلقهم ولا عددهم. لذلك قال الله تعالى: {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].

    أي أنه لا يستفتي الذين أوتوا الكتاب من قبل في شأن أصحاب الكهف فإنهم كذلك لا يحيطون بهم علماً، وكذلك محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لا نجد بأنّ الله أفتاه في سرّ خليقتهم، ولذلك لو اطَّلع عليهم محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لولّى منهم فراراً ولمُلِئ منهم رُعباً وذلك بسبب تفاجئه بعظمة خلقهم.

    ولربما يود أحد الممترين منكم أن يقاطعني فيقول: "إنك تزعم أنك أعلم من محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم". ومن ثم نردّ عليه فنقول : مهلاً مهلاً إن شأنهم لا يخصّ تلك الأمّة في شيء لذلك لم يبيّن لمحمدٍ رسول اللهُ سرّ الخليقة في طول أجسامهم، فهل تدافع عن جدّي؟ فأنا أولى به منك وأشدّ إيماناً به وبالقرآن العظيم. ولو بيّن الله له عظمة أجسام أصحاب الكهف لما قال الله تعالى:
    {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم [الكهف:18].

    وكذلك لو أفتى الله نبيّه في أسرار أصحاب الكهف لما قال الله تعالى:
    {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].

    فتبين بأن الله لم يفتِ نبيه في أسرار أصحاب الكهف وكذلك نهاه أن يستفتي الذين أوتوا الكتاب من قبل، وفي ذلك حكمة يا قوم وذلك حتى لا يقول الناس كما قال الباحث عن الحقيقة فيَّ إنما أعثرُ على الشيء من ثم أكتب بياناً مطابقاً! ولو علمهم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بمكانهم لقالوا كمثل قول الباحث عن الحقيقة فيقولون إنما عثر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم على أصحاب الكهف ومن ثم نسج لنا قصة لهم ويزعم أن القرآن تلقاه من لدن حكيم عليم!

    وأما قوم أصحاب الكهف فأجدهم في القرآن بأنهم من الأمم الأولى. وقال الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ﴿١٢﴾ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ﴿١٣﴾ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ﴿١٤﴾ أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [ق].

    بل أعلم بأنه لا يعلم قصة أصحاب الرس غير الله وهو من علّمني بذلك في القرآن العظيم والذي لا يعلم بقصتهم سواه سبحانه فأستنبطُ لكم حقائقهم من حديث علَّام الغيوب في القرآن العظيم. وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ ۛ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ} صدق الله العظيم [إبراهيم:9].

    وهنا يبيّن الله لكم بأنّ القوم الذين من بعد ثمود الذين جاءتهم رُسلهم وهم ثلاثة بالبينات فكذبوهم وبيّن الله لكم أنه لا يعلم بهم سواه فجعل سرّهم ضمن أسرار القرآن العظيم لا يُعلمها إلا الذي يؤتيه الله علم الكتاب الشاهد بالحقّ على حقيقة هذا القرآن العظيم متحديّاً بعلوم القرآن المنطقية على الواقع الحقيقي بتحدي التطبيق للتصديق، أفلا تعقلون؟

    ومن ثمّ يبيّن الله لكم أنّ القوم من بعد ثمود أنهم أصحاب الرس وأنها لتوجد بينكم وبينهم قروناً كثيراً. وقال الله تعالى:
    {وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَٰلِكَ كَثِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:38].

    وكما أخبرناكم من قبل بأنّ أصحاب الرسّ أي أصحاب الجبل وذلك لأنّ مفرد (الرواسي) هو (الرسّ)، وكذلك أدعوكم للتطبيق للتصديق وسوف تجدون الجبل الصغير الذي خسف بقرية أصحاب الرسّ في اليمن في محافظة ذمار إلى جانب قرية الأقمر، وهذا الرسّ يُسميه المؤرخون (حمة ذياب بن غانم) وقد بُني على أنقاض القرية المخسوف بها باطن الجبل قريةٌ جديدةٌ عالي جبل الحمة وكذلك يسمي المؤرخون هذه الحمة (حمة ذياب)، وكذلك القرية الجديدة عالي هذه الحمة كانت تُسمى قرية (حمة ذياب) ولكن المستهزئين من حولهم غيروا الاسم فيسمونها حالياً (حمة كلاب) بدلاً عن اسم (حمة ذياب)، وأما القرآن فيسمي القرية المخسوف بها باطن الحمة (أصحاب الرسّ). فهل ذهب أحد اليمانيين أو أحدٌ من العالمين إلى محافظة ذمار ثم يقول دلوني على سوق القات الأقمري الذي يُباع فيه قات الأقمر، ومن ثم يقول لأصحاب السوق دلوني على قرية حمة كلاب والتي بجانب قرية الأقمر، حتى إذا دلوه ومن ثم يقول يا أصحاب قرية حمة ذياب هل وجدتم قرية مخسوف بها في بطن الجبل من تحت أقدامكم؟ وسوف يجد الجواب (بلا)، ومن ثم ينظر إلى الشرق من حمة ذياب وسوف يشاهد قرية الأقمر وكذلك يشاهد الأطفال يرتعون فيها فهي على مقربة من قرية حمة ذياب، ومن ثم ينطلق إليهم فيقول دلوني على كهف في قريتكم له فتحة غربية تميل إلى الشمال وفيه بناءٌ قديم الأزل، ومن ثم يخبرهم بأنه يوجد في اليمن رجل يقول أنّه المهديّ المنتظَر وأن أصحاب الكهف والرقيم لديكم في نفس ذلك الكهف والذي بجانب منزل (محمد سعد)، ويقول المهديّ المنتظَر بأنه سبق وأرسل إليكم رُسلاً فلم تلبوا طلبه وكان زمن مرسالهم في نفس الأسبوع الذي مرّ فيه كوكب الزهرة أمام قرص الشمس وشاهده جميع أهل الجزيرة العربيّة، ولكنكم كدتم أن تقتتلوا فيما بينكم، فطائفة مع رُسل المهدي إليكم غير أنهم لم يبينوا لكم أنهم رسل المهديّ المنتظَر حتى لا تستهزؤوا بل قالوا يا أهل الأقمر إن لديكم آيات حقائق للقرآن العظيم فطائفة منكم وهي الأغلب كانوا إلى صف رُسل المهمة وقليلٌ منكم أبوا وقالوا إنما تريدون كنوزنا فهل عثر أحدكم على التابوت وما فيه أو على أصحاب الكهف؟ فلا يجوز لكم أن تكتموا الخبر على العالمين وإن لم تعثروا على ذلك بعد فتعالوا سوياً نبحث عن صحة ما يقوله ناصر محمد اليماني حتى لا يضلّ الأمّة إن كان على ضلالٍ مبينٍ أو لا يكذبه المسلمون وهو المهديّ المنتظَر الحقّ عزّ الإسلام والمسلمين.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    المهديّ المنتظَر إمام المسلمين وخليفة الله على العالمين؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
    __________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ فتوا درباره راز ترس و فرار شما از آنها (اصحاب کهف) که چیزی درباره شان نمی دانید..

    -4-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 11 - 1429 هـ
    24 - 11 - 2008 مـ
    ۴ - آذر - ۱۳۸۷ ه.ش.
    02:53 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟
    فتوا درباره راز ترس و فرار شما از آنها (اصحاب کهف) که چیزی درباره شان نمی دانید..

    بسم الله الرحمن الرحيم
    خداوند تعالی می فرماید:
    {وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوْ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا}
    صدق الله العظيم [الكهف:۱۸]

    از آنجا که من راز اینکه که چرا"هرکسی که ازماجرای آنها خبر نداشته باشد با دیدنشان ترسیده و می گریزد " را برایتان گفته ام ،حال اگر کسی از وجود آنها مطلع شود وضعیتشان برایش طبیعی خواهد بود چون ناصر محمد یمانی حکم حق را بیان نموده و راز این فرموده خداوند تعالی درباره ایشان را روشن کرده است:
    {لَوْ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا}صدق الله العظيم
    این بخاطر آن است که آنها ازمردمان اولیه بوده اند و بیش از دو هزار سال عمر می کردند برای مثال به زمان برانگیخته شدن نوح در میان قومش توجه کنید:
    {أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا}[العنكبوت:۱۴]
    آیا تصور می کنید کسانی که هزاران سال عمر می کردند بدنشان مانند جسم شما کوچک بوده است. خیرما پیش از این نیز از قرآن عظیم مطالب حقی را که نمی دانستید برایتان بیان کرده ایم و حال شما آن حقایق کتاب را با چشم خود در عالم واقعیت می بینید. به استخوان‌های جمجمه یکی از این انسان‌های اولیه نگاه کنید که با عرابه نیز نمی توان آن را حمل کرد و این تنها استخوان جمجمه اوست .آیا پروا نمی کنید!!!

    به اندازه انسان‌هایی که خداوند آنها را هلاک کرده است هم نگاه کنید.آنها از نظر جسمی و قدرت بدنی بسیار از شما قوی تر بودند ؛ آیا پروا نمی کنید؛ آیا بعد از حق بجز گمراهی چیزی هست؟
    این بیان چیست که شما قادر به دیدن( ودرک) آن نیستید؛ آیا آن را حق نمی دانید و یا
    اینکه از حق بیزارید؟ موعد نشانه حق خداوند نزدیک می شود و من باز تکرار می کنم کشور عربستان سعودی روز جمعه را به عنوان آغاز ذی الحجه سال 1429 اعلام کرده و زمان وقوف در عرفه را شنبه و روز عید قربان را یکشنبه اعلام خواهد کرد. ایا این حادثه آیه کیهانی خداوند برایتان نیست تاعلمای نجوم با مشاهده آن در مورد آن فکر کرده و در برابر مردم اعتراف کنند که چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه هلال قبل از اقتران و در زمانی که خورشید در شرق آن است متولد شده باشد و سپس خورشید با هلال جمع شده و از آن بگذرد.علمای نجوم غافلند و از آن اطلاع ندارند و هنوزمحاسبات خود را بر اساس نظم اولیه – قبل از رسیدن خورشید به ماه و وقوع ادراک- انجام می دهند. آیا این خبر که آیه و نشانه ای برای تأیید مهدی منتظر است را درک می کنید؟
    ای مردم من از وقوع عذاب شدید خداوند بر شما می ترسم ما بارها در زمینه های مختلف حق رابرایتان بیان کرده و مفصل روشن کرده ایم.آیا تصور می کنید ناصر محمد یمانی اینها را از خود درمی آورد و سخنانش هیچ پایه و اساسی نداشته است ، در آن صورت مهدی منتظر نیستم اگر که از جاعلان باشم پناه بر خدا که از جاهلان باشیم...
    شاید یکی از شما بخواهد سخنان مرا قطع کرده و بگوید: تو اینها را (عکس انسان های اولیه ) را جعل نکردی بلکه اینها از از قبل به وسیله نرم افزار (فتوشاپ ) میکس (دستکاری ) شده است . در پاسخ می گوییم: بیان حق قرآن را با عالم واقعیات تطبیق بده و فکر کن راز فرار کردن و راز عجیب بودن نشانه هایی که خداوند در نفستان نهاده است چه می تواند باشد؟ حال، این نشانه و آیت خداوند را که می بینید باعث تعجبتان می شود؛ برای همین آیا فکر می کنید کسانی که بیش از دو هزار سال عمر می کردند بدنشان مانند بدن شما بوده است؟ آیا عقلتان این را می پذیرد؟ پس باید اجسادشان قوی تر و بزرگ تر از بدن شما باشد؛ همان طور که بین عمر آنها باشما تفاوت زیادی هست ؛ جسدشان نیز با شما تفاوت زیادی دارد. به این نشانه حق در عالم واقعیات( منظور اجساد انسان های عظیم الجثه است که درکاوش ها باستان شناسی پیدا شده اند) دقت کرده و سپس این توصیف قرآن را به یاد آورید که از آنها به عنوان"تنه های نخل فروافتاده" (اشاره به آیه کریمه: سَخَّرَ‌هَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْ‌عَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ(7) سوره الحاویة) یاد شده است .از اینجا رازاین تشبیه و اینکه خداوند آنها را از نظر جسمی فزونی داده بوده است را درمی یابید ( آیه کریمه : وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَة ...(69) سوره الإعراف).پس قبل از آنکه به علت تردیدتان خداوند هلاکتان نماید؛به حقایقی که به حق در عالم واقعیات می بینید ایمان بیاورید باشد و تقوا پیشه کنید.انسان ها بیش از هر چیز اهل جدالند تا زمانی برسد که در حالی که بدون داشتن علم از جانب خداوند با یکدیگر مخاصمه کرده و چیزهای را به خداوند نسبت می دهند که از آنها بی اطلاعند؛ عذاب برآنها نازل شود .اما من بیان حق را برایتان می آورم اول بیان آن را از قرآن عظیم استنباط کرده و سپس واقعیت های عالم حقیقی را با آن تطبیق می دهم تا حق بودن آن را برایتان روشن نمایم.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
    {سَنُرِ‌يهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يتبيّن لَهُمْ أنه الحقّ}
    صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
    به نشانه هایی که خداوند دروجود خودتان نهاده است نگاه کنید, اینها مردمان اولیه بوده اند ؛ اصحاب کهف نیز چنین اند اما در خوابند و بدنشان بصورت اسکلت نیست بلکه بزرگ تر است چون هنوز گوشت روی استخوان هایشان را می پوشاند. نشانه درستی این بیان حق را در عالم واقعیات می بینید.
    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 52070 من موضوع من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة، ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..


    - 4 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    25 - 11 - 1429 هـ
    24 - 11 - 2008 مـ
    02:53 صباحاً
    ــــــــــــــــــ



    وهل بعد الحقّ إلا الضلال ؟
    أفتيتكم بسرّ الرعب والهرب لمن اطّلع عليهم منكم ولم يُحِط بعلمهم ..


    بسم الله الرحمن الرحيم. وقال الله تعالى:
    {وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوْ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم [الكهف:18].

    وبما أني أفتيتكم بسرّ الرعب والهرب لمن اطّلع عليهم منكم ولم يحِط بعلمهم ولكن الآن أصبح الأمر طبيعي لمن اطلع عليهم بسبب بيان ناصر محمد اليماني الذي فصّل لكم الحقّ تفصيلاً عن سرّ قول الله تعالى:
    {لَوْ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم، وذلك لأنّهم من الأمم الأولى من الذين كانوا يعمّرون أكثر من ألفي سنة، وعلى سبيل المثال انظروا لزمن لبث نوح في قومه: {أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا} [العنكبوت:14]، فهل تظنون أقوام تلك الأمم الذين يعمّرون آلاف السنيين أجسامهم حقيرةً مثل أجسامكم؟ كلا فقد بيّنا لكم الحقّ في القرآن العظيم ما لم تكونوا تعلمون من حقائق الكتاب تجدونها حقّ على الواقع الحقيقي، فانظروا لجمجمة أحد الأمم الأولى لا يكاد أن تكفي لتحملها عربة وهي ليست إلا جمجمة الرأس فقط! أفلا تتقون؟




    وكذلك انظروا لحجم إنسانٍ ممن أهلكهم الله. فهم أشدّ منكم قوةً وبسطةً في الخلق، أفلا تتقون؟ فهل بعد الحقّ إلا الضلال؟ وما هو البيان الذي عُمِّيَ عليكم فلم تجدونه حقاً أم إنّكم للحقّ كارهون؟ واقترب وعد الآية بالحقّ.

    وأكرر بأنّ المملكة العربيّة السعوديّة سوف تعلن لكم بأن غُرَّة ذي الحجّة لعام 1429 هي موافقة يوم الجمعة والوقوف بعرفة السبت والنحر الأحد أليس هذا الحدث القادم جعله الله آيةً كونيّة للتصديق؟ لو شاهد علماء الفلك لعقلوا الأمر واعترفوا للبشر بأنّ هذا يستحيل أن يحدث إلا في حالةٍ واحدةٍ وهي أنّ الهلال ولد قبل الاقتران والشمس إلى الشرق منه ثم اجتمعت به الشّمس وتجاوزها، وعلماء الفلك في غفلةٍ لا يعلمون ولا تزال حساباتهم مبنيّة على النظام الأول من قبل أن تدرك الشّمس القمر، فهل فهمتم الخبر وآية التصديق للمهديّ المنتظَر؟

    ويا قوم، إني أخشى عليكم من الله عذاباً نكراً، وقد بيّنا لكم الحقّ وفصّلناه تفصيلاً في كثير من المجالات آيات بيّنات واضحات، أم إنّكم ترون ناصر محمد اليماني قد زيّفهن وليس لهنّ أيُّ أساسٍ على الواقع الحقّ؟ إذاً لست المهديّ المنتظَر إن كنتُ من المزيفين، وأعوذ بالله أن أكون من الجاهلين.

    ولربّما يودّ أحدكم أن يُقاطعني فيقول: "أنت لم تزيّف ولكنه تمَّ دبلجتها من قبل". ومن ثمّ أردّ عليه وأقول: طَبق البيان الحقّ للقرآن على الواقع تطبيقاً فعلياً وتفكرْ ما هو سرّ الهرب وسرّ العجب آيات لكم من أنفسكم عجباً؟ وهو كما تشاهدون الآن فستعجبون من آيات ربّكم، وكذلك هل تفكرون بأنّ الذي يتعمّر أكثر من ألفي سنة بأن جسده كأجسادكم؟ فهل تقبل هذا عقولكم؟ بل لا بد أن أجسادهم ضخمة، وكما يوجد فارق بيننا وبينهم في العمر كبير جداً وكذلك في الجسد تجدون الفرق كبير جداً، فانظروا للحقّ على الواقع وتذكروا وصف القرآن لهم كأنهم أعجاز نخلٍ خاويةٍ لتعلموا سرّ التشبيه أنّ الله قد زادهم في الخلق بسطةً، فانظروا للحقّ على الواقع الحقيقي لعلكم تتقون قبل أن يهلككم الله وأنتم تمترون بغير الحقّ، وكان الإنسان أكثر شيء جدلاً حتى يأتيهم العذاب وهم قومٌ خصمون يجادلون بغير علم أتاهم من الله، ويقولون على الله ما لا يعلمون.

    ولكني آتيكم بالبيان الحقّ فأستنبط أولاً بيان لفظه في القرآن العظيم ومن ثم يتمّ التطبيق على الواقع الحقيقي حتى يتبيّن لكم أنّه الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {سَنُرِ‌يهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يتبيّن لَهُمْ أنه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53].

    فانظروا لآيات لكم من أنفسكم عجباً من الأمم الأولى وكذلك تجدون أصحاب الكهف ولكنهم رقودٌ وليسوا هياكلَ عظميّة؛ بل هم أضخم نظراً لأن عظامهم لا تزال مكسوة باللحم. تصديقَ البيان الحقّ على الواقع الحقيقي.



    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. منقول : الحوار الذي دار بين الباحث Khalid zaid و "باحث فلكي" .. للفائدة ..
    بواسطة نسيم حميد المخلافي في المنتدى أدركت الشمس القمر وسبقته
    مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 11-04-2017, 12:05 AM
  2. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 26-11-2015, 07:02 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 16-09-2015, 04:29 PM
  4. مشاركات: 13
    آخر مشاركة: 07-07-2014, 09:17 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •