- 34 -
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - شوّال- 1430 هـ
28 - 09 - 2009 مـ
۶-مهر-۱۳۸۸ه.ش.
12:32 صبح
ــــــــــــــــــــــ
خداوند فرمان نداده در نماز جماعت سوره فاتحه را بلند و یا در دلتان بخوانید، بلکه باید نه با صدای بلند و نه با صدای خیلی آهسته [بین این دو] خوانده شود
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - شوّال- 1430 هـ
28 - 09 - 2009 مـ
۶-مهر-۱۳۸۸ه.ش.
12:32 صبح
ــــــــــــــــــــــ
خداوند فرمان نداده در نماز جماعت سوره فاتحه را بلند و یا در دلتان بخوانید، بلکه باید نه با صدای بلند و نه با صدای خیلی آهسته [بین این دو] خوانده شود
بسم الله الرحمن الرحيم والحمد لله رب العالمين وسلام علی المرسلين
بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على النبي الأمي الأمين وآله التوابين المُتطهرين والتابعين للحق إلى يوم الدين..
برادر ابومحمد کعبی! از تأخیر در پاسخ معذرت میخواهم؛ من از سؤالت خبر نداشتم مگر همین اواخر. به حق برایت فتوا میدهم که بله این روایت، از روایات حق استو آنچه که از حق دانسته شده را بیان میکند. دین برای مردم غریب شده است و میبینید که آن قدر برای مسلمانان غریب شده که انگار دین جدیدی است؛ چون آنها مدتهای طولانی است که از حق دور شده و آن را گم کردهاند و به سوی چیزی بازگشتهاند که حق نیست. لذا برای همین است که به نظر میرسد دینی جدید باشد. اما این مردم هستند که مدتی طولانی است که از راه حق دور شدهاند. ای مسلمانان! والله اگر بدانید چقدر در امور اساسی دین به خطا رفتهاید.... و چقدر این مردم باعث دهشت من میشوند. ابو محمد کعبی! چقدر متحیرم و از کارعلمای دین در بسیاری از امور مختلف تعجب میکنم. برای مثال شیعه و سنی بر سر یک کلمه دنیا را به هم ریخته و بالا پایین کردهاند؛ کلمه «آمین».و اما اهل سنت میگویند آن را بلند بگویید و شیعیان میگویند آرام بگویید. اما امام مهدی حق میگوید همگیتان به شدت در اشتباهید، چطور بر سر یک کلمه با هم اختلاف دارید؛ اما فاتحة الکتاب را رها کردهاید. به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم! نمازی که فاتحه الکتاب درآن خوانده نشود، نماز نیست و این فرمان خداوند در آیات محکم کتابش و هم چنین فرمان محمد رسولالله صلى الله عليه وأله وسلم است که در بیان بیشتر آیه محکم کتاب با این حدیث حق فرموده است:[لا صلاة الا بفاتحة الكتاب] صدق عليه الصلاة والسلام. وایشان صلى الله عليه وآله وسلم فرمودهاند:
[لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب] متفق عليه.
[کسی که فاتحه الکتاب را نخواند نمازش قبول نیست]
به همین ترتیب خداوند فرمان نداده تا نمازهای فریضه [واجب] را با صدای بلند قرائت کنید، چون تمام نمازگزاران باید بتوانند سبع المثانی که فاتحة الکتاب است را قرائت کنند. خداوند فرمان نداده که امام جماعت بلند یا آهسته و در دلش بخواند؛ بلکه: «دون الجهر» یعنی صدا نه بلند باشد و نه خیلی آهسته؛ بلکه بین این دو حد باشد. خداوند تعالی در آیات محکم کتابش میفرماید: [لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب] متفق عليه.
[کسی که فاتحه الکتاب را نخواند نمازش قبول نیست]
{وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا} صدق الله العظيم [ الإسراء:١١٠].
تا نمازگزاران بتوانند در پشت سر امام؛ سبع المثانی را با ترتیل و نه با صدای بلند و نه در دلشان [بلکه میان این دو حد] قرائت نمایند. این قرائت سری و داخل سینه [اصطلاحا: توی دل] نیست. خداوند فرمان نداده تا در نماز جماعت آن را بلند و یا در دلتان بخوانید؛ بلکه باید نه با صدای بلند و نه با صدای خیلی آهسته [بلکه بین این دو] خوانده شود، تا همه نمازگزاران پشت سرامام در نماز جماعت سبع المثانی را بخوانند.
سبحان الله! چگونه است که علمای شما میدانند که نماز بدون فاتحة الکتاب نمیشود و سپس با فرمان خداوند و رسولش مخالفت کرده و امام آن را در نماز صبح و مغرب و عشا و نماز جمعه ونماز اعیاد بلند میخواند. خداوند تعالی میفرماید:
{إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَٰذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
و خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم.
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم.
ای علمای امت اسلام! به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم؛ من غیر از حق به خداوند نسبت نمیدهم و شایسته است از حق تبعیت شود؛ شرطی هم از جانب شما بر گردن ماست. بگویید ناصر محمد یمانی مهم ترین نکته برای ما این است که نگویی: «ناصر محمد یمانی میگوید» ، بلکه باید بگویی: «خدا ورسولش میگویند» و سپس برهان آشکار از آیات محکم کتاب خدا و سنت حق رسولش برایمان بیاوری. اگر با فرموده خداوند و رسولش ما را ساکت کردی ولی ما از دعوت و حکمی که میان ما کردی روگرداندیم، در این صورت از ناصرمحمد یمانی رونگرداندهایم؛ بلکه از کتاب خدا و سنت رسولش سرباز زدهایم و برای ما جز خداوند ولی و نصیری نخواهد بود. پس با قبول این شرط به دعوت تو برای گفتگو لبیک میگوییم تا ببنیم راست میگویی یا از دروغگویانی. ای مردم! آیا این علمی و منطقی و عقلانی نیست که همگان و به خصوص مفتیان کشورهای اسلامی به دعوت برای گفتگو پاسخ دهند؟ همانا که من میخواهم نمازی که برای پروردگارتان بهجا میآورید را برایتان بیان کرده و آن را به تفصیل تشریح نمایم؛ تا ببینید ناصر محمد یمانی چه چیزی نزد خود دارد. اما به حق از شما اجازه میخواهم تا با قسم به خداوند واحد قهار، نتیجه این گفتگو را اعلان نمایم. اگر به این دعوت برای این گفتگو پاسخ دهید، من با علمی محکم که برای عالم و جاهل قابل فهم باشد؛ همه را ساکت خواهم کرد تا تمام کسانی که به دنبال حق هستند؛ در سینهشان از اعتراف به حق احساس ناراحتی نکنند و چیزی جز تسلیم کامل در برابرحق نزد خود نیابند.
من هنوز آنچه را که در چنته دارم بیان نکرده و و تنها مطالب کمی را آوردهام و منتظر حضور شما بزرگواران هستم. پنج سال میگذرد و مهدی منتظر در انتظار است تا شما به دعوت وی برای گفتگو قبل از ظهور پاسخ دهید. پس اگر عالمترین شما [در نظرتان] بگوید: «به هیچ وجه، با این کار باعث شهرت او میشویم» ؛ در پاسخش به حق میگوییم: تو را به خدا؛ علت شما برای عدم پاسخ به دعوت ناصر محمد یمانی برای گفتگو این است که مشهورش نکنید، ولی رهایش کردهاید تا اگر گمراه باشد؛ مسلمانان را هم گمراه کند؟ آیا عقل و منطق نمیگوید باید به دعوت ناصر محمد یمانی برای گفتگو پاسخ داد و با برهان علمی ساکتش کرد؛ چون اگر ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه باشد و شما بتوانید چنین کاری بکنید، فتنه بزرگی را از سر مسلمانان دور کردهاید. اگر هم ناصر محمد یمانی بر شما غلبه کرده و با حق خاموشتان ساخت و با برهان علمی بر شما غلبه کرد و مهیمن شد؛ به حق تسلیم او شوید. اگر چنین نکنید، چطور میخواهید وقتی زمان مقدر شده در کتاب مسطور فرا رسید و مهدی منتظر در میانتان حاضر شد؛ وی را بشناسید؛آیا تعقل نمیکنید؟
ای علمای امت اسلام! با شما چه باید کرد، آیا چون مدتی طولانی در انتظار مهدی منتظر بودید از دست او عصبانی بوده و مجازاتش میکنید؟ اما ای مردم! هیچ چیز به دست من نیست؛ و تولد من از مادرم زمانی بوده که اکنون در نسل چهل سالههای شما هستم. من در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمدهام. من و سیاره عذاب، سیاره دهم که از أعماق فضا بر شما ظاهر خواهد شد، برای رسیدن به شما با هم در حال مسابقه هستیم. ای مردم به خداوند واحد قهار قسم! که سیاره عذاب به حق در کتاب آمده و این نسل شاهد آن خواهند بود؛ درحالیکه من هم در میان شما هستم. خداوند شرّ آن را از من و انصار پیشگام مخلص دور خواهد کرد و از خدا میخواهم با هدایت همه مسلمانان و تمام مردم به راه راست؛ شرّ آن از همه دور شود ولی من از فرموده خداوند تعالی برشما هراسانم: {قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا} صدق الله العظيم [الفرقان:٧٧].وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين. إمام المؤمنين خليفة الله في الأرض وعبده الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة 49879 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )
- 34 -
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - 10 - 1430 هـ
28 - 09 - 2009 مـ
12:32 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
لم يأمركم الله أن تتلوا الفاتحة في صلاة الجماعة جهرةً ولا سراً في أنفسكم؛ بل بين الجهر والسرّ ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النبيّ الأميّ الأمين وآله التوّابين المُتطهّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين..
أخي أبو محمد الكعبي، معذرةً على تأخّر الردّ فلم أطَّلع عليه إلا متأخراً وأفتيك بالحقّ وأقول: بل هي رواياتُ حقٍّ مما علموا من الحقّ، وبدأ الدين غريباً على الناس وها هو يعود غريباً على المُسلمين وكأنه دينٌ جديدٌ لأنهم قد مرقوا من الحقّ منذ أمدٍ بعيدٍ وتعودوا على غير الحقّ، ولذلك سوف يكون وكأنهُ دينٌ جديدٌ، ولكنهم قد خرجوا عن الصراط الحقّ منذ أمدٍ بعيد.
ألا والله لو تعلمون كم ضللتم يا معشر المسلمين عن أمور كثيرةٍ من أساسيات الدين! فكم يدهشني أمر هؤلاء القوم وكم أنا في حيرةٍ وعجبٍ من عُلماء الدين يا أبا محمد الكعبي في أمور شتى، وعلى سبيل المثال إنّ الشيعة والسنّة أقاموا الدنيا وأقعدوها بينهم مُختلفين في كلمةٍ واحدةٍ وهي: "آمين". فأما السُّنة فقالوا تُقال جهرةً، وأما الشيعة فقالوا تُقال سراً. ولكنّ الإمام المهديّ إلى الحقّ يقول كُلّكم على خطأ كبيرٍ، فكيف إنّكم اختلفتم في كلمةٍ واحدةٍ وأضعتم فاتحة الكتاب؟ ألا والله الذي لا إله غيره ولا معبودَ سواه أنّهُ لا صلاة لمن لم يقرأ فاتحة الكتاب، ولذلك أمركم الله في محكم كتابه وأمركم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بمزيد من البيان لآيةٍ محكمةٍ بالحديث الحقّ، وقال عليه الصلاة والسلام:
[لا صلاة إلا بفاتحة الكتاب] صدق عليه الصلاة والسلام.
وقال صلى الله عليه وآله وسلم: [لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب] متفق عليه.
إذاً لم يأمركم الله ورسوله أن تجهروا في الصلوات المفروضات وذلك حتى يتسنى للمُصلين جميعاً قراءة السبع المثاني وهي فاتحة الكتاب، ولم يأمر الله إمام صلواتكم أن يقرأها جهرةً ولا سراً في أنفسكم؛ بل دون الجهر من القول أي بين قراءة الجهر وبين السرّ في النفس، وقال الله تعالى في محكم كتابه: {وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا} صدق الله العظيم [الإسراء:١١٠].
وذلك حتى يستطيع المُصلّون وراءه أن يقرأوا السبع المثاني فيرتّلوها ترتيلاً دون الجهر بالصوت ولا سراً في أنفسهم بل بين ذلك أي دون الجهر من القول وليس قراءةً سريّةً داخل الصدر؛ بل لم يأمركم الله أن تتلوها في صلاة الجماعة جهرةً ولا سراً في أنفسكم؛ بل بين ذلك أي بين الجهر والسرّ، وذلك حتى يتسنّى لجميع المُصلين وراء الإمام قراءة السبع المثاني في صلاة الجماعة.
ويا سُبحان ربي كيف أنهم يعلمون -أي علماؤكم- بذلك ومُتفقين على أنّه لا صلاة لمن لم يقرأ فاتحة الكتاب ومن ثم يخالفون أمر الله ورسوله فيتلوها الإمام جهرةً في صلاة الفجر والمغرب والعشاء وفي صلاة الجمعة وفي صلوات الأعياد! وقال الله تعالى:
{إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَٰذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
وقال الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:111].
ويا عُلماء أمّة الإسلام، ألا والله الذي لا إله غيره ولا معبودَ سواه أنّي لا أقول على الله إلا الحقّ والحقّ أحقّ أن يُتّبع، ولكم شرط علينا أن تقولوا: "يا ناصر محمد اليماني إنّ أهم شيء لدينا أنّك لا تقول (وقال ناصر محمد اليماني) بل (قال الله وقال رسوله)، ثم تأتي لنا بالبرهان المُبين من مُحكم كتاب الله وسُّنة رسوله الحق، فإن ألجمتنا بقول الله وقول رسوله ثم أعرضنا عن دعوتكم وحكمك بيننا فإننا لم نعرض عن ناصر محمد اليماني؛ بل أعرضنا عن كتاب الله وسُّنة رسوله ولن نجد لنا من دون الله وليَّا ولا نصيراً، وسوف نلبّي طلب دعوتك للحوار وننظر أصدقت أم كُنت من الكاذبين". أليس ذلك هو العلم والعقل والمنطق يا قوم أن تلبّوا دعوة الحوار جميعاً خصوصاً مُفتي الديار الإسلاميّة جميعاً؟ فإنّي أريد أن أبيّن لكم صلواتكم لربكم وأفصّلها لكم تفصيلاً ، فتنظروا ما عند ناصر محمد اليماني، ولكن اسمحوا لي بالحقّ أن أعلن لكم نتيجة الحوار مُقسماً بالله الواحدُ القهار لئن أجبتم الدعوة للحوار أني سوف أُلجمكم بالعلم المُحكم للجاهل والعالم حتى لا يجد الذين يريدون الحقّ في صدورهم حرجاً من الإعتراف بالحقّ ولا يجدون في أنفسهم إلا أن يُسلّموا للحقّ تسليماً.
ولا يزال علمي في جُعبتي ولم أقل منه بعد إلا شيئاً يسيراً مُنتظراً تلبية الدعوة من سماحتكم للحوار، ومرّت خمس سنوات والمهديّ المنتظَر ينتظر لإجابتكم الدعوة للحوار من قبل الظهور، فإذا الفطحول منكم في نظركم يقول: "كلا وإنما سوف نشهره"! ثم أردّ عليه بالحقّ وأقول فبالله عليك هل تعرض عن إجابة دعوة ناصر محمد اليماني للحوار لكي لا تشهره ثم تتركه يضل المُسلمين إن كان على ضلالٍ مُبينٍ؟ أليس العقل والمنطق أن تجيب دعوة الحوار فتلجم ناصر محمد اليماني بسُلطان العلم، فإذا فعلت فقد رددتَ فتنة كُبرى عن المُسلمين إن كان ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مُبينٍ، أو أن يُلجمك ناصر محمد اليماني ويخرس لسانك بالحقّ فيُهيمن عليك بسُلطان العلم حتى تُسلّم للحقّ تسليماً، فإذا لم تفعلوا فبالله عليكم كيف ستعلمون المهديّ المنتظَر فيكم إذا حضر و جاء قدره المقدور في الكتاب المسطور؟ أفلا تعقلون؟! فما هو الحلّ معكم يا معشر عُلماء المُسلمين؟ فهل تجازون المهديّ المنتظَر لأنّكم غاضبون منه لأنّكم انتظرتموه كثيراً، ولكن يا قوم ليس لي من الأمر شيء ولم تلدني أمّي إلا في جيل الأربعين منكم وجئتكم على قدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور أنا والكوكب العاشر الذي يظهر لكم من الأعماق بالآفاق، وأنا وكوكب العذاب إليكم في سباق.
ويا قوم، أقسمُ بالله الواحدُ القهار أنّ كوكب العذاب حقٌّ في الكتاب وأنّه لفي جيلكم هذا وأنا فيكم، ويصرف الله عني وأنصاري السابقين المُخلصين شرّه، وأرجو من الله أن يصرف شرّه عن جميع المُسلمين والناس أجمعين بهداهم إلى الصراط المُستقيم، ولكنّي أخشى عليكم من قول الله تعالى: {قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا} صدق الله العظيم [الفرقان:٧٧].
وسلامُ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
إمام المؤمنين خليفة الله في الأرض وعبده؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
____________