- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - شعبان - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
۲۷-مرداد-۱۳۸۶ه.ش.
12:38 صبح
ـــــــــــــــــــــ
مهدی منتظر حکمی که توسط یهودیان وارد احکام دین شده و برخلاف قرآن عظیم است را رد میکند
بسم الله الرحمن الرحيم، از مهدی منتظر خلیفه خدا در زمین عبد النّعيم الأعظم امام ناصر محمد يماني به تمام علمای دین حنیف اسلام. السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى جميع المُسلمين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ثمّ أمّا بعد..
ای علمای دین حنیف اسلام؛ خداوند مرا امام امت قرار داده است تا غم واندوه را زدوده و تمامی انسانها را از تاریکی خارج و به سمت نور هدایت کنم [این هدایت شامل حال همه خواهد شد] مگر شیاطین انس و جن که باید طعم اعمال زشت خود را بچشند [اشاره به آیه ۱۵ کریمه سوره الحشر:ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ]. به اذن خداوند جز این گروه، بقیه را به شکل یک امت واحد درخواهم آورد تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست پرستیده و چیزی را همتای او نگرفته و بعضی از به جای خداوند یگانه یکدیگر را به خدایی نگیریم [ اشاره به آیه ۶۴ سوره آل عمران :وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ ] و جز او را نخوانیم...
ای علمای مسلمین! به خداوند سوگند، نمیخواهم تا زمانی که با منطق این کتاب مبارک، قرآن عظیم شما را وادار به تسلیم نکرده و به سکوت نکشانده باشم؛ سادهلوحانه باور کنید من مهدی منتظر هستم. [از آنجا که] این کتاب [مبارک] چه در زمان حیات رسولالله وچه در دوران بعد از ایشان از تحریف مصون مانده و نمیتوانید حتی یک کلمه از حدیث خداوند را که در این قرآن عظیم آمده است، جابهجا کرده یا به انحراف بکشانید؛ خداوند آن را حجت برشما قرار داده است تا مبادا از احادیثی که کاملا [درکلیات و جزئیات] مغایر با قرآن هستند پیروی کنید. خداوند قرآن عظیم، این کتابِ مصونِ از تحریف را حجت من بر علیه شما و یا حجت شما بر علیه من قرار داده است. من با بیان روشن و ادلهی واضح قرآنی شما را وادار به تسلیم کرده و با منطق حق و حجتهای کوبنده آن که توسط هر فرد عاقلی قابل درک است شما را وادار به سکوت خواهم کرد. خردمندان بدون قطع این سخنان، تا آخر به آن گوش سپرده و زمانی که درک کردند در گمراهی هستند؛ غرورشان آنها را به گناه نکشانده و از بهترین آنها پیروی میکنند. در نتیجه خواهند دانست من امام منتظری هستم که به حق ازجانب خدا آمدهام .خدایی که رحمتش در برگیرنده همه است مگر آنان که همچون کفاری که از اهل قبور ناامیدند؛ از رحمت او ناامیدند. این ناامیدان، درست مثل شیطان رجیم ایمان دارند خداوند حق است؛ برانگیخته شدن مردگان حق است؛ بهشت و آتش حق است. از آن آگاهند؛ اما درحالیکه حق بودن آن را قبول دارند نسبت به پروردگارشان کافر شدهاند. از حق کراهت داشته و حتی اگر راه درست و حق را بشناسند، حاضر نیستند از آن پیروی کرده و طی طریق در سبیل باطل را برمیگزینند. کسانی که به خداوند دروغ میبندند را به دوستی میگیرند « و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید» [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب:مَّلْعُونِينَۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا(۶۱)] مگر عده قلیل از آنها که نمیدانند اگر حق را باور و تصدیق کنند؛ خداوند از جانب خود به آنها پاداش بزرگی داده و به صراط مستقیم هدایتشان خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است که:
{ولَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿۶۶﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾}صدق الله العظيم [النّساء]
لذا هرکس از شیاطین جن و انس که توبه کند، خواهد دید که رحمت خداوند همه چیز را در برمیگیرد، حتی ابلیس که شیطان رانده شده و دشمن سرسخت [و لجوج] خداوند است، اگر با توبه مخلصانه بهسوی پروردگارعالمین رو کند و با سجده در مقابل خلیفه خداوند در زمین، در برابر فرمان خداوند سجده [اطاعت نه عبادت] کند؛ خداوند را رحیم خواهد یافت چرا که رحمت خداوند دربرگیرنده همه چیز است. خداوند تمامی گناهان را میبخشاید، همانا که او غفور و رحیم است. چون شیطان از بندگان خداوند است اما از گروهی است که در حق خود اسراف کرده و از رحمت خداوند ناامید گشتهاند؛ لذا او نیز مشمول سخن خداوند در باره تمام بندگانی میشود که بر نفس خود ستم کردهاند حال از هر گروه و جنس و امت یا جنبنده روی زمین یا پرنده در هوا که میخواهند باشند. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿۵۴﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿۵۶﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۵۷﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
و اگر مصرند که از رحمت خداوند مأیوس باشند؛ خداوند با [هرآیه] قرآن بر پلیدی قبلیشان اضافه میکند؛ سپس عذاب خداوند شامل حالشان میگردد و یا خودش آنها را به کلی نابود میکند یا همگی به دستان ما گرفته و کشته میشوند. این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت! [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: سُنَّةَ اللَّـهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ﴿۶۲﴾]
ای علمای مسلمین! گروهی از یهودیان شما را از نور خارج و به تاریکی کشاندهاند و باعث شدند از قرآن و از آیات محکم آن منحرف شده و بدون اینکه خودتان بدانید، از مطالبی پیروی کنید که مغایر با قرآن است. اگر شما هنوز در مسیر هدایت هستید، پس چرا نوبت به عصر و دوران من و تقدیر ظهور من رسید تا هر که از شما را که میخواهد به سوی خداوند رو کرده و توبه کند؛ با قرآن عظیم از تاریکی خارج کرده و به سوی نور هدایت کنم. خداوند تعالی [ولایت] این افراد را به دست گرفته و به مشیت خود درباره آنان، جامه عمل میپوشاند و آنها را بهسوی راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی میکند. خداوند هر یک از بندگانش را که درپی هدایت باشد؛ راهنمایی خواهد کرد. خداوند هر بندهای را که در طلب هدایت باشد، به سوی خود هدایت میکند. خداوند هر بندهای را که به او رو کند هدایت خواهد کرد. خداوند در حق هیچ بندهای ظلم نمیکند و اینطور نیست که یکی را هدایت کرده و دیگری را گمراه سازد، بلکه هر بندهای که خواهان هدایت باشد، راهنمایی کرده و کسانی را که درپی هدایت نباشند؛ رها میکند تا در طغیان خود غوطهور و سرگردان شوند. به درستی که خداوند کوچکترین ظلمی در حق انسانها نمیکند. این خود انسان است که در حق خود ظلم میکند. بر خداوند است که کسانی که در راهِ یافتنِ حق مجاهدت کرده و حق را خواسته و جز در پی حق نیستند را به راه حق هدایت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹]
به خداوند قسم! به دعوت من ایمان نمی آورید، مگر آنکه نزد خود متألم بوده و بترسید که شاید من مهدی منتظر باشم و شما از من روگردانده باشید. لذا گناه را بر عزت ترجیح نداده و از اول تا آخر خطابههایم را خوانده و به آنها فکر کنید. با خشوع به خدا بگویید: «خداوندا! اگر این همان مهدی منتظر و برحق است ، دیده بصیرت ما را روشن گردان و ما را از اولین کسانی قرار ده که به سوی او آمدهاند و اگر مثل مدعیان قبلی مهدویت دروغگوست، دلیلی برای ما قرار بده که بتوانیم او را وادار به تسلیم کرده و ساکتش کنیم. اگر او ما را وادار به سکوت و تسلیم کرد و در برهان بر ما پیشی گرفت؛ خواهیم دانست که او را به عنوان امام ما برگزیده و دانش او را برهمه ما فزونی بخشیدهای و او را صاحب امر[اولی الأمر] قرار دادهای؛ کسانی که برما واجب است بعد از خداوند و رسولش از آنها پیروی کنیم چرا که چگونگی استخراج احکام قرآن را در موارد اختلاف عالمان حدیث؛ به آنها آموختهای». کسی که صادقانه این را بگوید؛ خداوند او را تصدیق میکند و کسی که روبرگردانده و استکبار ورزد و اندیشه نکرده و به گفتگو تن ندهد، خداوند نور هدایتی برایش قرار نخواهد داد وآن کسی که خدا راهش را روشن نکند نور دیگری نخواهد یافت...
مقدمه خطابه در باره بیان حق قرآن خاتمه یافت و اکنون دلایل رد سنگسار کردن زناکاران مرد و زنی را که متأهل باشند، برایتان میآورم؛ حکمی که خداوند هیچ نشانه و برهانی برای آن در قرآن نیاورده است. خداوند حد زنا را تعیین و در کتابش به صورت آیات محکم، روشن و واجب الإجرا و جزو اساس قرآن بیان کرده است. اما شما علمای مسلمین، آن را پشت سرتان انداخته و از مجازاتی که یهودیان وضع کردهاند، پیروی می کنید تا جایی که قادر به صادر کردن حکم هم نیستید، چون اگر حکم را صادر کنید رأی به هلاکت خودتان دادهاید چرا که خداوند به شما فرمان نداده است که به ناحق کسی را بکشید. بلکه دستور خداوند این است که مرد و زن زناکار را بدون توجه به این که متأهلاند یا مجرد صد ضربه شلاق بزنید. به هر یک صد ضربه شلاق بزنید و درموردشان رأفت به خرج ندهید. باید گروهی از مؤمنان نیز شاهد این امر باشند تا باعث عبرت و پندشان شود. این برای زناکار مؤمن شرمندگی بزرگی است و ترجیح میدهد که او را به قتل برسانید، اما در برابر گروهی از مؤمنان شلاق نخورده و تحقیر نشود. ای مردم بدانید که این امر [شلاق خوردن جلو دیگر مؤمنان] آسان نیست و برای گناه فاحش و راه بسیار زشت [زنا] کافی است.
و من مهدی منتظر امام تمام مسلمانان میگویم: عجبا از علمای دین حنیف اسلام که میدانند که حد زنا برای کنیزان نصف حد زنان محصنه [متأهل] آزاد قرار داده شده است و سپس میگویند این حکم زنان مجرد و آزاد است و لذا به کنیز متأهل نصف عذاب زن مجرد و آزاد تعلق میگیرد. اما برای مرد و زن آزاد زناکاری که متأهل هستند مجازات را سنگسار تا مرگ میداند! ای علمای مسلمان! شما را به خدا قسم آیا این حکم در نظرتان عادلانه است؟ چطور کنیز یا برده متأهل را نصف افراد آزاد عذاب میکنید و سپس حکم صد ضربه شلاق را منحصر به زناکاران مجرد [چه مرد و چه زن] میدانید. چگونه حکم میکنید؟ آیا در قرآن حکم را به صورت کاملاً واضح و روشن نمییابید که خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
این یعنی مجازات کنیزان، نصف مجازات زنان مسلمان آزاد است؛ چه این زن آزاد متأهل باشد یا مجرد.
مجازات زنا در کتاب خداوند برای زنان و مردان آزاد {مِائَةَ جلدة} [النور:۲] صد ضربه شلاق است و برای هر کدام از زنان و مردان زناکاری که آزاد نباشند نصف این مقدار است چه مجرد باشند چه متأهل. لذا مجازات کنیز زناکار چه مجرد باشد چه متأهل، پنجاه ضربه شلاق و نصف مجازات زن زناکار آزاد است که چه مجرد باشد و چه متأهل میبایست صد ضربه شلاق بخورد.
من مهدی منتظرم، از علمای دین حنیف اسلام سؤالی دارم: چگونه از نصّ قرآن عظیم مجازات پنجاه ضربه شلاق را برای کنیز زناکاری که متأهل هم هست پیدا کردید و خداوند به شما فرمان نداده است که او را صد ضربه شلاق که حد زن مسلمان آزاد است بزنید بلکه خداوند تعالی فرموده است:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
با اینکه این زن متأهل است. سپس مجازات زن زناکارآزاد متأهل را سنگسار تا مرگ قرار میدهید! آیا از نظر شما این حکم عادلانه است؟ آیا همه آنها متأهل نیستند چه آزاد و چه کنیز؟ اما برای کنیزی که متأهل هم هست مجازات کامل را اجرا نمیکنید بلکه بر طبق نصّ قرآن، نصف مجازات که پنجاه ضربه است را برایش مقرر میسازید و میگویید: «این نصف مجازات زن آزاد و مجرد است!» و من میگویم :آیا [نصف مجازات] این زن آزاد زناکار که همسر ندارد را برای این کنیزی که علیرغم داشتن همسر تعمداً زنا کرده است قرار دادهاید، اما چگونه تصور میکنید مجازات زن آزاد مجرد صد ضربه است، اما مجازات زن آزاد متأهل سنگسار تا مرگ است و مجازات کنیز زناکارمتأهل فقط پنجاه ضربه شلاق؟ چطور مجازات همان عمل را چون زن آزاد است سنگسار تا مرگ قرار میدهید؟ شما را چه شده است چگونه حکم میکنید؟ خداوندی که ظلم را بر نفس خود حرام کرده است؛ چگونه ممکن است به شما فرمان دهد کنیز زناکار متأهل را پنجاه ضربه شلاق بزنید و زن زناکار آزاد و متأهل را سنگسار کنید تا بمیرد؟ خدا منزه است از چیزی که به او نسبت میدهید! اگر راست میگویید از قرآن برایم دلیل بیاورید که مجازات زن و مرد زناکارِ متأهلِ مسلمان؛ سنگسار تا حد مرگ است. قرآن مرجع واقعی و حق [ما] است، لذا بیایید تا در مورد این اختلاف علمای حدیث در سنت نبوی، از قرآن برایتان حکم بیاورم. خواهید دید که آیات مربوط به مجازات زنا از محکمترین و واضحترین آیات قرآنی هستند. مجازات زنا از آیات محکم کتاب است و خداوند آن را جزو آیات اساسی قرآن [ام الکتاب] و احکام این دین حنیف اسلامی قرار داده است. لذا قبل از آن که قرآن را با صوت زیبا و به صورت تجوید و با صوتی خوش بخوانید؛ در آیاتش تدبر کنید . شما معنای قرآن را رها کرده و تمام هم و غمتان را روی قرائت شکیل آن گذاشتهاید. شما چیزی را حفظ کردهاید که از معنای آن اطلاعی ندارید. این حکایت خر است که از محتوای کتابی که بر پشت خود حمل میکند بی خبر است. احوال آن کسی هم که بدون فهمیدن و تدبر در قرآن آن را حفظ کند، همین خواهد بود. به همین دلیل خداوند فرمان داده است که در نص قرآن عظیم، این کتاب مبارک تدبر و اندیشه کنید تا سخن خداوند را دریابید بعد از این قادر خواهید بود آن را به راحتی حفظ کرده و هرگز هم فراموش نکنید. بدانید چون معنی آن را فهمیدهاید؛ حفظ کردن آن بسیار برایتان آسان میشود. پس در سوره النور تدبر کنید تا خداوند آن را نوری در مسیرتان قرار دهد که اگر خداوند راه را روشن نکند، از جای دیگر نوری نخواهید داشت.خداوند تعالی می فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]
این مجازاتی است که خداوند در قرآن عظیم برای زن و مرد مسلمان آزاد زناکار درنظر گرفته است چه فرد متأهل باشد وچه مجرد، مجازات آنها صد ضربه تازیانه است. خداوند برایتان روشن نموده است که مجازات زنا صد ضربه تازیانه برای زناکار مرد و زن است و در همین سوره شرح داده شده است که فرقی بین زناکار متأهل و مجرد وجود ندارد. آیه های بعدی سوره نور را پی بگیریم:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم [النّور]
ای علمای امت! میخواهید که خداوند در همین سوره، مجازات زنا را دوباره بیان کند؟ آیا در اول سوره برایتان توضیح نداده است؟
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]
سپس صحبت از کسانی میشود که به زنان خودنسبت زنا داده و جز خودشان شاهدی ندارند و مجازات همسرشان را دوباره ذکر میکند.خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم.
آن کیفری که از او برداشته میشود چیست؟ آن همان مجازاتی برای زنا است که در اول سوره آمده است {وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ} اگر بدانید؛ این کیفری که از او برداشته میشود تازیانه است. آیا میخواهید قرآن آنرا یک بار دیگر در همین سوره بیان کند؟ لذا به همین اکتفا میشود: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} ای علمای امت منظور همان کیفری است که اول همین سوره بیان شد.
ممکن است یکی از علمای امت سخنان مرا قطع کرده و بگوید: «چطور مجازات زن زناکار متأهل را مثل مجازات زن مجردی که همسری ندارد و تمایل شدیدش باعث سوق دادن او به سمت زنا شده است میدانی؟ زن متأهل عذری ندارد وباید سنگسار شود تا بمیرد». سپس مهدی منتظر راستین؛ امام ناصر محمد یمانی پاسخ میدهد: گیرم بهانهای برای زنای افراد مجرد پیدا کرده باشید؛ برای کنیز متأهل به چه بهانهای متوسل می شوید و او را فقط پنجاه ضربه تازیانه میزنید درحالیکه در نص قرآن عظیم درباره متأهلین حکم آمده است؛ شما که مرد حکیم و فهمیدهای هستی. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ اعلم بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
آیا برایتان روشن شد که مجازات زن و مرد مسلمان آزاد [غیر برده] چه مجرد باشند و چه متأهل صد ضربه تازیانه است؟ واما در مورد بردگان و کنیزها، چه متأهل باشند و چه مجرد، مجازات نصف مردان و زنان آزاد بوده و طبق نص قرآن عظیم میزان آن پنجاه ضربه تازیانه است:
{فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم
ممکن است عالم دیگر بر سرما فریاد بزند و از کوره دربرود و با عصبانیت مانند شتر به سوی ما بیاید که: «چطور این سنت تأئید شده را رد میکنی؟ محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – زنی را که به حضور ایشان آمد و به گناهش اعتراف کرد و با توبه بهسوی خداوند روی آورده بود را سنگسار کرد تا بمیرد و به این ترتیب از گناه پاک گردد». از قرآن عظیم به او پاسخ میدهم و این تهمت دروغ یهودیان به رسولالله را بی اعتبار اعلام میکنم که او از این [تهمت دروغ] بری است. برازنده رسولالله نیست و ایشان نمیتواند برخلاف امر خداوند در قرآن عظیم عمل نماید. [به او گفته شده است] ای محمد رسول خدا و ای مسلمانان! هرکس که قبل از گرفتار شدن به دست شما توبه کند؛ حق اجرای حد را برایش ندارید حتی اگر مفسد فی الأرض باشد . حتی اگر در زمین با قتل فساد برپا کند و مجازات او صلب و قطع سر از بدن باشد وهیچ کس هم جز خداوندی که دانای آشکار و نهان است و از نگاههای دزدانه و خیانتبار و رازهای مدفون در سینهها آگاهی دارد، از این قتل باخبر نبوده و او را دستگیر نکرده باشد اما خودش بر اثر شدت ندامت با توبه به سوی خداوند روی کند و به حضور حاکم آمده و بگوید: «من فلان شخص را کشتهام و خانواده و مردمان دیگر قاتل را نشناخته و کسی را هم تعقیب نمیکنند و اعتراف من، فقط به خاطر بازگشت و توبه به درگاه خداوند است و اگر میبینید حکم من صلب و جدا کردن سر از بدن است آنرا اجرا کنید .وقتی رضای خداوند در این امر است برایم مهم نیست» و حاکم به قرآن خداوند رجوع میکند تا ببیند مجازات این مرد که خودش آمده و قبل ازدستگیری اعتراف کرده و کسی هم به او شک نداشته و در تعقیب او نبوده است چیست؟ و میبیند حکم خداوند در قرآن عظیم این است که : او را نکشید ما مجازات وصلب [قطع سر] را از او برداشتهایم. و همینطور مجازات قطع [تازیانه زدن به کف دست و پای مقابل تا جایی که خون جاری شود] دست و پا نیز برداشته میشود، چون او با توبه به سوی ما [خداوند] بازگشته است. کسی جز ما از عمل او خبر نداشت و او با توبه به سمت ما روی آورده است. او قبل از دستگیری خودش به سراغتان آمده لذا بعد از توبه حدی برای او نیست . اما اگر بعد از دستگیری و [در نتیجه] فرارسیدن مرگ توبه کرد؛ توبه او را نمیپذیریم، چرا که این توبه:« من الان توبه کردم» در اثر دیدن مرگ و آگاهی از صلب [جدا کردن سر از بدن] است . لذا در پیشگاه خداوند برای او و کسانی که در حال کفر بمیرند توبهای درکار نیست . و خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳﴾إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿۳۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
برای اندیشمندان دوباره سخن خداوند را تکرار می کنم:
{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}صدق الله العظيم ،
لذا حکم او در صورت ارتکاب قتل، دادن فدیه برای قتل غیر عمد به خانواده فرد مقتول و در صورت دزدی و راهزنی، پس دادن اموال به صاحبانش است. به این ترتیب آنچه که بر گردنش است پاک میشود و خداوند توبه او را علیرغم ارتکاب قتل میپذیرد. هیچ گناه دیگری مثل گناه قتل ناحق انسان نیست، چنان که پاداش نجات جان یک انسان هم [مثلا] ده برابر نیست؛ بلکه مانند نجات دادن تمام فرزندان آدم از اولین نفر تا آخرین آنهاست. شدت گناه قتل و میزان پاداش نجات دادن کسی از مرگ [با عفو و بخشش] یکسان است چرا که کتاب شدت این گناه را برابر میزان آن پاداش میداند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النّاسَ جَمِيعًا}صدق الله العظيم [المائدة:۳۲]
چگونه محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – جرأت میکند از فرمان خداوند سرپیچی کرده و برای زنی که کسی از زنای او خبر نداشته و قبل از گرفتار شدن به حضور او آمده و با توبه خالصانه به سوی خداوند بازگشته است و خودش علنی با توبه نصوح به سراغ محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – حکم سنگسار صادر کند؛ بعد بگوید فعلاً برو و فرزندت را به دنیا بیاور. سپس بعد از وضع حمل دوباره بیاید و رسول خدا به او بگوید برو و فرزندت را شیر بده .او برود و دو سال تمام فرزندش را شیر داده و دوباره برگردد! سپس رسول خدا فرزند را از میان بازوان [مادر] درآورده و به همراه یارانش سنگ برداشته و سپس زن را سنگسار کند !! خدا شما را بکشد، آخر چگونه چنین تهمتی میزنید...چگونه یهود دینتان را تحریف میکند و شما به خیال اینکه به سنت رسولالله- صلّى الله عليه وآله وسلّم - پایبندید از آنها پیروی میکنید؟ شما نه به کتاب خدا پایبندید و نه به سنت رسولش بلکه به سنت یهود دل بستهاید که به کلی [در کلیات و جزییات] با آنچه که در قرآن نازل شده مغایرت دارد. سپس به بهانه اینکه تأویل آن را کسی جز خداوند نمیداند، کتاب خداوند را پشت سرتان انداختهاید؛ درحالیکه مقصود خداوند [از ندانستن تأویل]، در مورد متشابهات است..مادرانتان به عزایتان بنشینند...اما یهود شما را از آیات محکم و روشن کتاب منحرف کردهاند، همان آیاتی که من با تکیه به آنها شما را به چالش کشیده و به تسلیم و سکوت کشاندهام. من با منطق قرآن از سنت حق محمد رسولالله دفاع میکنم. خداوند قرآن را مرجع سنت رسولش قرار داده است، سنت نیز از جانب خداوند آمده است. اگر از جانب خداوند و رسولش نباشد؛ میان آن و قرآن در کلیات و جزییات، اختلافهای زیادی پیدا میکردید. ما آیههای خداوند را علیرغم وضوحشان به وسیله [خود] قرآن عظیم برای آنانی که به کتاب خداوند و سنت حق رسولش ایمان دارند شرح دادیم؛ سنتی که نه تنها با این قرآن مغایرتی ندارد؛ بلکه برای مسلمانان توضیحات بیشتری را بیان می کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}صدق الله العظيم [النّحل:۴۴]
چگونه ممکن است که بیانی مخالف آیات محکم کتاب در قرآن عظیم آورده شود؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم میکنید؟ باور کنید من مهدی منتظر هستم؛ ای علمای امت اگر از اعتراف به این [حقیقتّ استنکاف کنید، شما را به مباهله فرا میخوانم. از شما هرکدام که به این مطالب کافرترید دعوت میکنم و سپس به درگاه خداوند تضرع کرده و لعنت خداوند بر ظالمین را خواستار میشویم. پیمانه صبر من از دست شما و سکوت طولانیتان در برابر حق، پرشده است. ای علمای امت از دست شما سینهام به درد آمده است ؛ شما که از طریق شبکه جهانی اینترنت نسبت به من آگاهی پیدا کردهاید اما بی حرکت و ساکن مانده و به سایر علمای مسلمین خبر نمیدهید که ناصر محمد یمانی نامی، به زعم خود مهدی منتظر است؛ بیائید تا با او بحث کرده و با قرآن او را وادار به تسلیم و سکوت نمائیم؛ چرا که اگر در راه باطل باشد؛ مردم را از شر او رهانیده و نخواهیم گذاشت احدی از مسلمانان را گمراه کند و اگر او ما را به تسلیم و سکوت واداشت؛ قبل از اینکه عذابی که قبلا با عبور سیاره آتش و باریدن سنگهای متراکم و تجهیز شده [سجیل منضود] بر کافران نازل شد؛ بر سرمان بیاید؛ برایمان یقین میشود که او مهدی منتظر است. مرا باور کنید باشد که رستگار شوید. به روایات و احادیثی که یهودیان در لابلای سنت حق رسولالله صلّى الله عليه وآله وسلّم گنجاندهاند، کافر شوید. از هر کسی که به خطبه ما اعتراض دارد دعوت میکنیم که برای بحث تشریف بیاورد فقط به شرطی که گفتگوی ما فقط از روی قرآن عظیم باشد .پس اگر بگویم «و از سنت»،آنان با احادیث نفوذی و آلوده، به مجادله با حدیث واضح و روشن خداوند [آیات قرآن] برمیخیزند. و چه کسی راستگوتر از خداوند است. و سپس تصور میکنند هدایت شدهاند، درحالیکه از قرآن فقط رسم آن برایشان باقی مانده است. هرکس به قرآن بیاویزد نجات یافته و به صراط مستقیم هدایت میگردد و هر که از آن روبرگرداند به دنبال هوای نفس خود رفته و گمراه شده است؛ گویی از آسمان سقوط کرده و مرغان او را ربوده یا باد او را به مکانی دور [سحیق= محل دور افتاده؛جهنم] انداخته است.
کارتان برایم عجیب است، علمای مسلمین و تمام کسانی که زبانتان عربی است؛ شما معنای لغوی و شرعی کلمه محصنه یعنی زن شوهردار را میدانید. محصنه هم چنین به معنی زنی است که دامنش را از عمل زنا پاک نگه میدارد. و خداوند تعالی میفرماید:
{وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۹۱]
من مهدی منتظرم و در شریعت دین حنیف اسلام، ازمعنی سومی برای کلمه محصنه خبر ندارم. محصنه یعنی زن شوهردارو همین طوربه زنانی اطلاق میشود که از شرافت خود محافظت میکنند [محصنات لفروجهن] و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ }صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
خداوند به مؤمنین توصیه میفرماید با کسانی ازدواج کنند که از شرافت خود محافظت میکنند و پاکدامن هستند [محصنات لفروجهن] ِچرا که آنها دین دارند و گواه آن حدیثی از محمد رسول الله در باره ازدواج است:
[فأظفر بذات الدين تربت يداك] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.
[پس تو به سوی زن ديندار بشتاب، دستهايت را برخاک بگذار]
[مترجمان: «تربت یداک» به معنی فقیر شوی جمله محبت آمیز عرب برای کسی است که دوستش دارند]
کسانی از شما هستند که کلام خداوند را از جا و منظور اصلی آن جابهجا میکنند، گناه این کار مانند گناه دروغ بستن به خداوند و پروردگار عالمیان است. تأویل کردن امری بسیار مهم و اساسی است پس هرکس تأویل باطل انجام دهد؛ قرآن را تحریف کرده و مطلبی را به خداوند نسبت داده که از آن چیزی نمیداند و خداوند شما را از دادن چنین نسبتهایی نهی فرموده است و کسی که ندانسته به خداوند نسبتی بدهد از امر خداوند رحمن سرپیچی و تابع فرمان شیطان شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۶۸﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾} صدق الله العظيم [البقره]
ای مسلمانان! بدانید که خداوند به شما اجازه نداده است که مطلبی را که نمیدانید به او نسبت دهید این امر بر شما حرام است. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [الأعراف:۳۳]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾ مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱۷﴾} صدق الله العظيم [النحل]
ای علمای مسلمین بدانید خداوند مرا برای دفاع از سنت محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم- برانگیخته است چرا که باطلگرایان، تحریفاتی را وارد سنت نبوی کردهاند و خداوند وعدهای برای حفظ سنت از خطر تحریف نداده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]*
خداوند برای شما حجتی علیه خود قرار نداده است سبحان الله ؛ بلکه دلیل رسا [و قاطع] برای خداست [ اشاره به آیه کریمه سوره الانعام : فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ(۱۴۹)] . خداوند وعده داده است که قرآن را برایتان از تحریف حفظ خواهد کرد. لذا قرآن در موارد اختلاف نظر علمای حدیث، مرجع قاطع شماست. قرآن و سنت بیان محمدی هردو از جانب خداست:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
اما بیان [توضیح و شرح روشنتر] قرآن که در سنت محمدی آمده است، سخنان خود محمد رسولالله - صلى الله عليه وآله وسلم – نیست؛ این بیان و شرح نیز از جانب خداوند آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ (۱۸) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (۱۹)} صدق الله العظيم [القيامه]
ای مسلمانان! برایمان روشن شد که سنت محمدی از جانب خداوند و برای توضیح و تشریح بیشترقرآن آمده است و در «بیان» قرآن، هیچ چیز جز توضیح، به قرآن اضافه نمیشود؛ جایزنیست کوچکترین تفاوتی بین کتاب خداوند و سنت رسولش وجود داشته باشد. خداوند شما را آگاه نموده است تا در مورد احادیثی که در آن با هم اختلاف دارید، به آیات محکم و واضح و روشن کتاب خداوند رجوع و با دقت فکر کنید. اگر آن حدیث موجود در سنت، از جانب خداوند نباشد؛ خواهید دید که با کتاب خداوند اختلافات بسیاری دارد. چرا که خداوند وعدهای برای حفظ سنت محمدی نداده است ؛ وعده او حفظ قرآن [از تحریف] است. در مورد سنت نه تنها وعده حفظ آن داده نشده، بلکه شما را از مکر بزرگ دشمنان خدا [از طریق نوشتن پنهان و نادرست سنت محمدی] آگاه نموده است . خداوند که احادیث نبوی را حجت و دلیلی برایتان قرار نداده است، تا باعث گمراه شدن شما از راه راست –صراط-مستقیم- گردد؛ بلکه حجت و دلیل قاطع و رسای خداوند همان قرآنی است که توسط خداوند برایتان از تحریف مصون مانده است. لذا به شما امر شده هرجا که در سنت نبوی اختلاف داشتید به قرآن رجوع کنید. خداوند تعالی فرموده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]
ای مردم تمام کشورهای اسلامی! شما را دربرابر علمایتان به حق شاهد میگیرم که این سخن حق است. کافی است که قرآن گواه آن باشد که علمای یهود به خداوند و رسولش نسبت دروغ داده و شما را از مسیر حق گمراه و از راه مستقیم خارج کردهاند. اگر علمای امت در راه هدایت بوده و با دانش خود مرا شکست دادند، برای تمام مسلمانان مشخص میشود که ناصر محمد یمانی در گمراهی آشکاری است. اما مهدی منتظر به حق از جانب خداوند رب العالمین آمده است و اگر نتواند با ادله کامل علمی برگرفته از قرآن؛ بر تمام علمای مسلمان چیره شود؛ لعنت خداوند بر او باد همچنان که لعنت خداوند تا روز جزا بر ابلیس است. اگر برای کسی حقیقت روشن شد ولی حاضر به اعتراف و یاری آن نشده و سکوت اختیار کر ؛ سکوتش در برابر حق، سکوت برای شیطان است و لعنت خداوند بر ظالمین باشد.
ای علمای مسلمین! انتخاب دیگری برایتان نمانده است؛ اگر اعتراف کردید که من بر حق هستم و تأییدم کردید، در کنار بیت عتیق حاضر شده و بیعت خواهیم کرد. اگر سخنان مرا باطل و بی اعتبار میدانید، اگر راست می گویید، دانشی راهبرتر از این ارائه کنید و پیشاپیش به خداوند رب العالمین سوگند میخورم ؛ چنان دهان شما را میبندم که راه دیگری نداشته باشید: یا ایمان آوردن و اعتراف کردن به حقیقت برای ظهور و یا روی گردندان و کافر شدن به قرآن عظیم؛ که در این صورت مثل سایر طغیانگران و ستمکاران دنیا، همان کسانی که جز افزودن بر فساد، کار دیگری نمیکنند؛ هلاک خواهید شد. تازیانه عذاب خداوند به صورت سنگهای متراکم [آتشین] و سخت که از جانب خداوند مسومة[مجهز] بوده و قابلیت عبور از جو را دارند؛ بر سر شما و آنها فرود خواهد آمد و زمان آن دور نیست. منشاء این [باران سنگ] از هفتمین زمین [از زمینهای هفتگانه] است که در پایینترین مکان نسبت به زمین ما قرار دارد. این همان سیارهای است که به نام سیاره نیبیرو یا سیاره دهم و به قول غربیها planet X نامیده میشود. اگر مرا تکذیب کنید؛ خداوند یک شبه با این سیاره عذاب درناک مرا بر شما و آنها سیطره خواهد داد درحالیکه همگی خوار شدهاید. این از نشانههای بزرگ ساعت [اشراط الساعة الکبری] و نشانه اثبات صداقت مهدی منتظری است که تمام شما مسلمانان و تمام مردم دنیا از او روبرگرداندهاید. او خلیفه خداوند برشماست که در زمین برانگیخته شده تا از خود قرآن، قرآن را برایتان تشریح کند. این تشریح «قرآن با قرآن» حجت خداوند بر مردمان و دلیل خلیفه بودن اوست، اما تنها عده کمی به صدق گفتار من ایمان آوردهاند و آن کسی که مهدی منتظرناصر محمد یمانی را تکذیب کند در حقیقت از قرآن روی گردانده و قرآن را تکذیب کرده است چرا که او تنها با قرآن با مردم بحث کرده و دلیل میآورد. حکم، حکم خداوند است و خداوند اسرع الحاسبین است. من با دلایل روشن و با بصیرت [قرآن]) برای شما حجت آوردم، اما اولین کسانی که مرا تکذیب کردند مسلمانان بودند. ب هچه حقی مرا تکذیب میکنید و اگر راست میگویید حجتتان کدام است؟ شما را چه شده است که نمیشنوید؟ گویا که من از پشت سر با ناشنوایان و گنگان حرف میزنم که شما صدای مرا نمیشنوید و یا اینکه ای مسلمانان! به آیات قرآن عظیم ایمان ندارید ؟و خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾ وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
دین در زمان تنزیل قرآن غریب بود. لذا محمد رسول الله شکایت قومش را پیش خداوند برد . خداوند تعالی فرمود:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا } صدق الله العظيم [الفرقان:۳۰]
من نیز در عصر تفسیر و تشریح قرآن؛ به خدا شکایت میبرم و همان را میگویم که جدم فرمود:
{يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم
الناصر لكتاب الله وسنة رسوله الحق الإمام ناصر محمد اليماني
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - شعبان - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
۲۷-مرداد-۱۳۸۶ه.ش.
12:38 صبح
ـــــــــــــــــــــ
مهدی منتظر حکمی که توسط یهودیان وارد احکام دین شده و برخلاف قرآن عظیم است را رد میکند
بسم الله الرحمن الرحيم، از مهدی منتظر خلیفه خدا در زمین عبد النّعيم الأعظم امام ناصر محمد يماني به تمام علمای دین حنیف اسلام. السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى جميع المُسلمين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ثمّ أمّا بعد..
ای علمای دین حنیف اسلام؛ خداوند مرا امام امت قرار داده است تا غم واندوه را زدوده و تمامی انسانها را از تاریکی خارج و به سمت نور هدایت کنم [این هدایت شامل حال همه خواهد شد] مگر شیاطین انس و جن که باید طعم اعمال زشت خود را بچشند [اشاره به آیه ۱۵ کریمه سوره الحشر:ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ]. به اذن خداوند جز این گروه، بقیه را به شکل یک امت واحد درخواهم آورد تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست پرستیده و چیزی را همتای او نگرفته و بعضی از به جای خداوند یگانه یکدیگر را به خدایی نگیریم [ اشاره به آیه ۶۴ سوره آل عمران :وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ ] و جز او را نخوانیم...
ای علمای مسلمین! به خداوند سوگند، نمیخواهم تا زمانی که با منطق این کتاب مبارک، قرآن عظیم شما را وادار به تسلیم نکرده و به سکوت نکشانده باشم؛ سادهلوحانه باور کنید من مهدی منتظر هستم. [از آنجا که] این کتاب [مبارک] چه در زمان حیات رسولالله وچه در دوران بعد از ایشان از تحریف مصون مانده و نمیتوانید حتی یک کلمه از حدیث خداوند را که در این قرآن عظیم آمده است، جابهجا کرده یا به انحراف بکشانید؛ خداوند آن را حجت برشما قرار داده است تا مبادا از احادیثی که کاملا [درکلیات و جزئیات] مغایر با قرآن هستند پیروی کنید. خداوند قرآن عظیم، این کتابِ مصونِ از تحریف را حجت من بر علیه شما و یا حجت شما بر علیه من قرار داده است. من با بیان روشن و ادلهی واضح قرآنی شما را وادار به تسلیم کرده و با منطق حق و حجتهای کوبنده آن که توسط هر فرد عاقلی قابل درک است شما را وادار به سکوت خواهم کرد. خردمندان بدون قطع این سخنان، تا آخر به آن گوش سپرده و زمانی که درک کردند در گمراهی هستند؛ غرورشان آنها را به گناه نکشانده و از بهترین آنها پیروی میکنند. در نتیجه خواهند دانست من امام منتظری هستم که به حق ازجانب خدا آمدهام .خدایی که رحمتش در برگیرنده همه است مگر آنان که همچون کفاری که از اهل قبور ناامیدند؛ از رحمت او ناامیدند. این ناامیدان، درست مثل شیطان رجیم ایمان دارند خداوند حق است؛ برانگیخته شدن مردگان حق است؛ بهشت و آتش حق است. از آن آگاهند؛ اما درحالیکه حق بودن آن را قبول دارند نسبت به پروردگارشان کافر شدهاند. از حق کراهت داشته و حتی اگر راه درست و حق را بشناسند، حاضر نیستند از آن پیروی کرده و طی طریق در سبیل باطل را برمیگزینند. کسانی که به خداوند دروغ میبندند را به دوستی میگیرند « و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید» [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب:مَّلْعُونِينَۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا(۶۱)] مگر عده قلیل از آنها که نمیدانند اگر حق را باور و تصدیق کنند؛ خداوند از جانب خود به آنها پاداش بزرگی داده و به صراط مستقیم هدایتشان خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است که:
{ولَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿۶۶﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾}صدق الله العظيم [النّساء]
لذا هرکس از شیاطین جن و انس که توبه کند، خواهد دید که رحمت خداوند همه چیز را در برمیگیرد، حتی ابلیس که شیطان رانده شده و دشمن سرسخت [و لجوج] خداوند است، اگر با توبه مخلصانه بهسوی پروردگارعالمین رو کند و با سجده در مقابل خلیفه خداوند در زمین، در برابر فرمان خداوند سجده [اطاعت نه عبادت] کند؛ خداوند را رحیم خواهد یافت چرا که رحمت خداوند دربرگیرنده همه چیز است. خداوند تمامی گناهان را میبخشاید، همانا که او غفور و رحیم است. چون شیطان از بندگان خداوند است اما از گروهی است که در حق خود اسراف کرده و از رحمت خداوند ناامید گشتهاند؛ لذا او نیز مشمول سخن خداوند در باره تمام بندگانی میشود که بر نفس خود ستم کردهاند حال از هر گروه و جنس و امت یا جنبنده روی زمین یا پرنده در هوا که میخواهند باشند. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿۵۴﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿۵۶﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۵۷﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
و اگر مصرند که از رحمت خداوند مأیوس باشند؛ خداوند با [هرآیه] قرآن بر پلیدی قبلیشان اضافه میکند؛ سپس عذاب خداوند شامل حالشان میگردد و یا خودش آنها را به کلی نابود میکند یا همگی به دستان ما گرفته و کشته میشوند. این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت! [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: سُنَّةَ اللَّـهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ﴿۶۲﴾]
ای علمای مسلمین! گروهی از یهودیان شما را از نور خارج و به تاریکی کشاندهاند و باعث شدند از قرآن و از آیات محکم آن منحرف شده و بدون اینکه خودتان بدانید، از مطالبی پیروی کنید که مغایر با قرآن است. اگر شما هنوز در مسیر هدایت هستید، پس چرا نوبت به عصر و دوران من و تقدیر ظهور من رسید تا هر که از شما را که میخواهد به سوی خداوند رو کرده و توبه کند؛ با قرآن عظیم از تاریکی خارج کرده و به سوی نور هدایت کنم. خداوند تعالی [ولایت] این افراد را به دست گرفته و به مشیت خود درباره آنان، جامه عمل میپوشاند و آنها را بهسوی راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی میکند. خداوند هر یک از بندگانش را که درپی هدایت باشد؛ راهنمایی خواهد کرد. خداوند هر بندهای را که در طلب هدایت باشد، به سوی خود هدایت میکند. خداوند هر بندهای را که به او رو کند هدایت خواهد کرد. خداوند در حق هیچ بندهای ظلم نمیکند و اینطور نیست که یکی را هدایت کرده و دیگری را گمراه سازد، بلکه هر بندهای که خواهان هدایت باشد، راهنمایی کرده و کسانی را که درپی هدایت نباشند؛ رها میکند تا در طغیان خود غوطهور و سرگردان شوند. به درستی که خداوند کوچکترین ظلمی در حق انسانها نمیکند. این خود انسان است که در حق خود ظلم میکند. بر خداوند است که کسانی که در راهِ یافتنِ حق مجاهدت کرده و حق را خواسته و جز در پی حق نیستند را به راه حق هدایت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹]
به خداوند قسم! به دعوت من ایمان نمی آورید، مگر آنکه نزد خود متألم بوده و بترسید که شاید من مهدی منتظر باشم و شما از من روگردانده باشید. لذا گناه را بر عزت ترجیح نداده و از اول تا آخر خطابههایم را خوانده و به آنها فکر کنید. با خشوع به خدا بگویید: «خداوندا! اگر این همان مهدی منتظر و برحق است ، دیده بصیرت ما را روشن گردان و ما را از اولین کسانی قرار ده که به سوی او آمدهاند و اگر مثل مدعیان قبلی مهدویت دروغگوست، دلیلی برای ما قرار بده که بتوانیم او را وادار به تسلیم کرده و ساکتش کنیم. اگر او ما را وادار به سکوت و تسلیم کرد و در برهان بر ما پیشی گرفت؛ خواهیم دانست که او را به عنوان امام ما برگزیده و دانش او را برهمه ما فزونی بخشیدهای و او را صاحب امر[اولی الأمر] قرار دادهای؛ کسانی که برما واجب است بعد از خداوند و رسولش از آنها پیروی کنیم چرا که چگونگی استخراج احکام قرآن را در موارد اختلاف عالمان حدیث؛ به آنها آموختهای». کسی که صادقانه این را بگوید؛ خداوند او را تصدیق میکند و کسی که روبرگردانده و استکبار ورزد و اندیشه نکرده و به گفتگو تن ندهد، خداوند نور هدایتی برایش قرار نخواهد داد وآن کسی که خدا راهش را روشن نکند نور دیگری نخواهد یافت...
مقدمه خطابه در باره بیان حق قرآن خاتمه یافت و اکنون دلایل رد سنگسار کردن زناکاران مرد و زنی را که متأهل باشند، برایتان میآورم؛ حکمی که خداوند هیچ نشانه و برهانی برای آن در قرآن نیاورده است. خداوند حد زنا را تعیین و در کتابش به صورت آیات محکم، روشن و واجب الإجرا و جزو اساس قرآن بیان کرده است. اما شما علمای مسلمین، آن را پشت سرتان انداخته و از مجازاتی که یهودیان وضع کردهاند، پیروی می کنید تا جایی که قادر به صادر کردن حکم هم نیستید، چون اگر حکم را صادر کنید رأی به هلاکت خودتان دادهاید چرا که خداوند به شما فرمان نداده است که به ناحق کسی را بکشید. بلکه دستور خداوند این است که مرد و زن زناکار را بدون توجه به این که متأهلاند یا مجرد صد ضربه شلاق بزنید. به هر یک صد ضربه شلاق بزنید و درموردشان رأفت به خرج ندهید. باید گروهی از مؤمنان نیز شاهد این امر باشند تا باعث عبرت و پندشان شود. این برای زناکار مؤمن شرمندگی بزرگی است و ترجیح میدهد که او را به قتل برسانید، اما در برابر گروهی از مؤمنان شلاق نخورده و تحقیر نشود. ای مردم بدانید که این امر [شلاق خوردن جلو دیگر مؤمنان] آسان نیست و برای گناه فاحش و راه بسیار زشت [زنا] کافی است.
و من مهدی منتظر امام تمام مسلمانان میگویم: عجبا از علمای دین حنیف اسلام که میدانند که حد زنا برای کنیزان نصف حد زنان محصنه [متأهل] آزاد قرار داده شده است و سپس میگویند این حکم زنان مجرد و آزاد است و لذا به کنیز متأهل نصف عذاب زن مجرد و آزاد تعلق میگیرد. اما برای مرد و زن آزاد زناکاری که متأهل هستند مجازات را سنگسار تا مرگ میداند! ای علمای مسلمان! شما را به خدا قسم آیا این حکم در نظرتان عادلانه است؟ چطور کنیز یا برده متأهل را نصف افراد آزاد عذاب میکنید و سپس حکم صد ضربه شلاق را منحصر به زناکاران مجرد [چه مرد و چه زن] میدانید. چگونه حکم میکنید؟ آیا در قرآن حکم را به صورت کاملاً واضح و روشن نمییابید که خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
این یعنی مجازات کنیزان، نصف مجازات زنان مسلمان آزاد است؛ چه این زن آزاد متأهل باشد یا مجرد.
مجازات زنا در کتاب خداوند برای زنان و مردان آزاد {مِائَةَ جلدة} [النور:۲] صد ضربه شلاق است و برای هر کدام از زنان و مردان زناکاری که آزاد نباشند نصف این مقدار است چه مجرد باشند چه متأهل. لذا مجازات کنیز زناکار چه مجرد باشد چه متأهل، پنجاه ضربه شلاق و نصف مجازات زن زناکار آزاد است که چه مجرد باشد و چه متأهل میبایست صد ضربه شلاق بخورد.
من مهدی منتظرم، از علمای دین حنیف اسلام سؤالی دارم: چگونه از نصّ قرآن عظیم مجازات پنجاه ضربه شلاق را برای کنیز زناکاری که متأهل هم هست پیدا کردید و خداوند به شما فرمان نداده است که او را صد ضربه شلاق که حد زن مسلمان آزاد است بزنید بلکه خداوند تعالی فرموده است:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
با اینکه این زن متأهل است. سپس مجازات زن زناکارآزاد متأهل را سنگسار تا مرگ قرار میدهید! آیا از نظر شما این حکم عادلانه است؟ آیا همه آنها متأهل نیستند چه آزاد و چه کنیز؟ اما برای کنیزی که متأهل هم هست مجازات کامل را اجرا نمیکنید بلکه بر طبق نصّ قرآن، نصف مجازات که پنجاه ضربه است را برایش مقرر میسازید و میگویید: «این نصف مجازات زن آزاد و مجرد است!» و من میگویم :آیا [نصف مجازات] این زن آزاد زناکار که همسر ندارد را برای این کنیزی که علیرغم داشتن همسر تعمداً زنا کرده است قرار دادهاید، اما چگونه تصور میکنید مجازات زن آزاد مجرد صد ضربه است، اما مجازات زن آزاد متأهل سنگسار تا مرگ است و مجازات کنیز زناکارمتأهل فقط پنجاه ضربه شلاق؟ چطور مجازات همان عمل را چون زن آزاد است سنگسار تا مرگ قرار میدهید؟ شما را چه شده است چگونه حکم میکنید؟ خداوندی که ظلم را بر نفس خود حرام کرده است؛ چگونه ممکن است به شما فرمان دهد کنیز زناکار متأهل را پنجاه ضربه شلاق بزنید و زن زناکار آزاد و متأهل را سنگسار کنید تا بمیرد؟ خدا منزه است از چیزی که به او نسبت میدهید! اگر راست میگویید از قرآن برایم دلیل بیاورید که مجازات زن و مرد زناکارِ متأهلِ مسلمان؛ سنگسار تا حد مرگ است. قرآن مرجع واقعی و حق [ما] است، لذا بیایید تا در مورد این اختلاف علمای حدیث در سنت نبوی، از قرآن برایتان حکم بیاورم. خواهید دید که آیات مربوط به مجازات زنا از محکمترین و واضحترین آیات قرآنی هستند. مجازات زنا از آیات محکم کتاب است و خداوند آن را جزو آیات اساسی قرآن [ام الکتاب] و احکام این دین حنیف اسلامی قرار داده است. لذا قبل از آن که قرآن را با صوت زیبا و به صورت تجوید و با صوتی خوش بخوانید؛ در آیاتش تدبر کنید . شما معنای قرآن را رها کرده و تمام هم و غمتان را روی قرائت شکیل آن گذاشتهاید. شما چیزی را حفظ کردهاید که از معنای آن اطلاعی ندارید. این حکایت خر است که از محتوای کتابی که بر پشت خود حمل میکند بی خبر است. احوال آن کسی هم که بدون فهمیدن و تدبر در قرآن آن را حفظ کند، همین خواهد بود. به همین دلیل خداوند فرمان داده است که در نص قرآن عظیم، این کتاب مبارک تدبر و اندیشه کنید تا سخن خداوند را دریابید بعد از این قادر خواهید بود آن را به راحتی حفظ کرده و هرگز هم فراموش نکنید. بدانید چون معنی آن را فهمیدهاید؛ حفظ کردن آن بسیار برایتان آسان میشود. پس در سوره النور تدبر کنید تا خداوند آن را نوری در مسیرتان قرار دهد که اگر خداوند راه را روشن نکند، از جای دیگر نوری نخواهید داشت.خداوند تعالی می فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]
این مجازاتی است که خداوند در قرآن عظیم برای زن و مرد مسلمان آزاد زناکار درنظر گرفته است چه فرد متأهل باشد وچه مجرد، مجازات آنها صد ضربه تازیانه است. خداوند برایتان روشن نموده است که مجازات زنا صد ضربه تازیانه برای زناکار مرد و زن است و در همین سوره شرح داده شده است که فرقی بین زناکار متأهل و مجرد وجود ندارد. آیه های بعدی سوره نور را پی بگیریم:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم [النّور]
ای علمای امت! میخواهید که خداوند در همین سوره، مجازات زنا را دوباره بیان کند؟ آیا در اول سوره برایتان توضیح نداده است؟
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]
سپس صحبت از کسانی میشود که به زنان خودنسبت زنا داده و جز خودشان شاهدی ندارند و مجازات همسرشان را دوباره ذکر میکند.خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم.
آن کیفری که از او برداشته میشود چیست؟ آن همان مجازاتی برای زنا است که در اول سوره آمده است {وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ} اگر بدانید؛ این کیفری که از او برداشته میشود تازیانه است. آیا میخواهید قرآن آنرا یک بار دیگر در همین سوره بیان کند؟ لذا به همین اکتفا میشود: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} ای علمای امت منظور همان کیفری است که اول همین سوره بیان شد.
ممکن است یکی از علمای امت سخنان مرا قطع کرده و بگوید: «چطور مجازات زن زناکار متأهل را مثل مجازات زن مجردی که همسری ندارد و تمایل شدیدش باعث سوق دادن او به سمت زنا شده است میدانی؟ زن متأهل عذری ندارد وباید سنگسار شود تا بمیرد». سپس مهدی منتظر راستین؛ امام ناصر محمد یمانی پاسخ میدهد: گیرم بهانهای برای زنای افراد مجرد پیدا کرده باشید؛ برای کنیز متأهل به چه بهانهای متوسل می شوید و او را فقط پنجاه ضربه تازیانه میزنید درحالیکه در نص قرآن عظیم درباره متأهلین حکم آمده است؛ شما که مرد حکیم و فهمیدهای هستی. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ اعلم بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
آیا برایتان روشن شد که مجازات زن و مرد مسلمان آزاد [غیر برده] چه مجرد باشند و چه متأهل صد ضربه تازیانه است؟ واما در مورد بردگان و کنیزها، چه متأهل باشند و چه مجرد، مجازات نصف مردان و زنان آزاد بوده و طبق نص قرآن عظیم میزان آن پنجاه ضربه تازیانه است:
{فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم
ممکن است عالم دیگر بر سرما فریاد بزند و از کوره دربرود و با عصبانیت مانند شتر به سوی ما بیاید که: «چطور این سنت تأئید شده را رد میکنی؟ محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – زنی را که به حضور ایشان آمد و به گناهش اعتراف کرد و با توبه بهسوی خداوند روی آورده بود را سنگسار کرد تا بمیرد و به این ترتیب از گناه پاک گردد». از قرآن عظیم به او پاسخ میدهم و این تهمت دروغ یهودیان به رسولالله را بی اعتبار اعلام میکنم که او از این [تهمت دروغ] بری است. برازنده رسولالله نیست و ایشان نمیتواند برخلاف امر خداوند در قرآن عظیم عمل نماید. [به او گفته شده است] ای محمد رسول خدا و ای مسلمانان! هرکس که قبل از گرفتار شدن به دست شما توبه کند؛ حق اجرای حد را برایش ندارید حتی اگر مفسد فی الأرض باشد . حتی اگر در زمین با قتل فساد برپا کند و مجازات او صلب و قطع سر از بدن باشد وهیچ کس هم جز خداوندی که دانای آشکار و نهان است و از نگاههای دزدانه و خیانتبار و رازهای مدفون در سینهها آگاهی دارد، از این قتل باخبر نبوده و او را دستگیر نکرده باشد اما خودش بر اثر شدت ندامت با توبه به سوی خداوند روی کند و به حضور حاکم آمده و بگوید: «من فلان شخص را کشتهام و خانواده و مردمان دیگر قاتل را نشناخته و کسی را هم تعقیب نمیکنند و اعتراف من، فقط به خاطر بازگشت و توبه به درگاه خداوند است و اگر میبینید حکم من صلب و جدا کردن سر از بدن است آنرا اجرا کنید .وقتی رضای خداوند در این امر است برایم مهم نیست» و حاکم به قرآن خداوند رجوع میکند تا ببیند مجازات این مرد که خودش آمده و قبل ازدستگیری اعتراف کرده و کسی هم به او شک نداشته و در تعقیب او نبوده است چیست؟ و میبیند حکم خداوند در قرآن عظیم این است که : او را نکشید ما مجازات وصلب [قطع سر] را از او برداشتهایم. و همینطور مجازات قطع [تازیانه زدن به کف دست و پای مقابل تا جایی که خون جاری شود] دست و پا نیز برداشته میشود، چون او با توبه به سوی ما [خداوند] بازگشته است. کسی جز ما از عمل او خبر نداشت و او با توبه به سمت ما روی آورده است. او قبل از دستگیری خودش به سراغتان آمده لذا بعد از توبه حدی برای او نیست . اما اگر بعد از دستگیری و [در نتیجه] فرارسیدن مرگ توبه کرد؛ توبه او را نمیپذیریم، چرا که این توبه:« من الان توبه کردم» در اثر دیدن مرگ و آگاهی از صلب [جدا کردن سر از بدن] است . لذا در پیشگاه خداوند برای او و کسانی که در حال کفر بمیرند توبهای درکار نیست . و خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳﴾إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿۳۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
برای اندیشمندان دوباره سخن خداوند را تکرار می کنم:
{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}صدق الله العظيم ،
لذا حکم او در صورت ارتکاب قتل، دادن فدیه برای قتل غیر عمد به خانواده فرد مقتول و در صورت دزدی و راهزنی، پس دادن اموال به صاحبانش است. به این ترتیب آنچه که بر گردنش است پاک میشود و خداوند توبه او را علیرغم ارتکاب قتل میپذیرد. هیچ گناه دیگری مثل گناه قتل ناحق انسان نیست، چنان که پاداش نجات جان یک انسان هم [مثلا] ده برابر نیست؛ بلکه مانند نجات دادن تمام فرزندان آدم از اولین نفر تا آخرین آنهاست. شدت گناه قتل و میزان پاداش نجات دادن کسی از مرگ [با عفو و بخشش] یکسان است چرا که کتاب شدت این گناه را برابر میزان آن پاداش میداند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النّاسَ جَمِيعًا}صدق الله العظيم [المائدة:۳۲]
چگونه محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – جرأت میکند از فرمان خداوند سرپیچی کرده و برای زنی که کسی از زنای او خبر نداشته و قبل از گرفتار شدن به حضور او آمده و با توبه خالصانه به سوی خداوند بازگشته است و خودش علنی با توبه نصوح به سراغ محمد رسولالله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – حکم سنگسار صادر کند؛ بعد بگوید فعلاً برو و فرزندت را به دنیا بیاور. سپس بعد از وضع حمل دوباره بیاید و رسول خدا به او بگوید برو و فرزندت را شیر بده .او برود و دو سال تمام فرزندش را شیر داده و دوباره برگردد! سپس رسول خدا فرزند را از میان بازوان [مادر] درآورده و به همراه یارانش سنگ برداشته و سپس زن را سنگسار کند !! خدا شما را بکشد، آخر چگونه چنین تهمتی میزنید...چگونه یهود دینتان را تحریف میکند و شما به خیال اینکه به سنت رسولالله- صلّى الله عليه وآله وسلّم - پایبندید از آنها پیروی میکنید؟ شما نه به کتاب خدا پایبندید و نه به سنت رسولش بلکه به سنت یهود دل بستهاید که به کلی [در کلیات و جزییات] با آنچه که در قرآن نازل شده مغایرت دارد. سپس به بهانه اینکه تأویل آن را کسی جز خداوند نمیداند، کتاب خداوند را پشت سرتان انداختهاید؛ درحالیکه مقصود خداوند [از ندانستن تأویل]، در مورد متشابهات است..مادرانتان به عزایتان بنشینند...اما یهود شما را از آیات محکم و روشن کتاب منحرف کردهاند، همان آیاتی که من با تکیه به آنها شما را به چالش کشیده و به تسلیم و سکوت کشاندهام. من با منطق قرآن از سنت حق محمد رسولالله دفاع میکنم. خداوند قرآن را مرجع سنت رسولش قرار داده است، سنت نیز از جانب خداوند آمده است. اگر از جانب خداوند و رسولش نباشد؛ میان آن و قرآن در کلیات و جزییات، اختلافهای زیادی پیدا میکردید. ما آیههای خداوند را علیرغم وضوحشان به وسیله [خود] قرآن عظیم برای آنانی که به کتاب خداوند و سنت حق رسولش ایمان دارند شرح دادیم؛ سنتی که نه تنها با این قرآن مغایرتی ندارد؛ بلکه برای مسلمانان توضیحات بیشتری را بیان می کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}صدق الله العظيم [النّحل:۴۴]
چگونه ممکن است که بیانی مخالف آیات محکم کتاب در قرآن عظیم آورده شود؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم میکنید؟ باور کنید من مهدی منتظر هستم؛ ای علمای امت اگر از اعتراف به این [حقیقتّ استنکاف کنید، شما را به مباهله فرا میخوانم. از شما هرکدام که به این مطالب کافرترید دعوت میکنم و سپس به درگاه خداوند تضرع کرده و لعنت خداوند بر ظالمین را خواستار میشویم. پیمانه صبر من از دست شما و سکوت طولانیتان در برابر حق، پرشده است. ای علمای امت از دست شما سینهام به درد آمده است ؛ شما که از طریق شبکه جهانی اینترنت نسبت به من آگاهی پیدا کردهاید اما بی حرکت و ساکن مانده و به سایر علمای مسلمین خبر نمیدهید که ناصر محمد یمانی نامی، به زعم خود مهدی منتظر است؛ بیائید تا با او بحث کرده و با قرآن او را وادار به تسلیم و سکوت نمائیم؛ چرا که اگر در راه باطل باشد؛ مردم را از شر او رهانیده و نخواهیم گذاشت احدی از مسلمانان را گمراه کند و اگر او ما را به تسلیم و سکوت واداشت؛ قبل از اینکه عذابی که قبلا با عبور سیاره آتش و باریدن سنگهای متراکم و تجهیز شده [سجیل منضود] بر کافران نازل شد؛ بر سرمان بیاید؛ برایمان یقین میشود که او مهدی منتظر است. مرا باور کنید باشد که رستگار شوید. به روایات و احادیثی که یهودیان در لابلای سنت حق رسولالله صلّى الله عليه وآله وسلّم گنجاندهاند، کافر شوید. از هر کسی که به خطبه ما اعتراض دارد دعوت میکنیم که برای بحث تشریف بیاورد فقط به شرطی که گفتگوی ما فقط از روی قرآن عظیم باشد .پس اگر بگویم «و از سنت»،آنان با احادیث نفوذی و آلوده، به مجادله با حدیث واضح و روشن خداوند [آیات قرآن] برمیخیزند. و چه کسی راستگوتر از خداوند است. و سپس تصور میکنند هدایت شدهاند، درحالیکه از قرآن فقط رسم آن برایشان باقی مانده است. هرکس به قرآن بیاویزد نجات یافته و به صراط مستقیم هدایت میگردد و هر که از آن روبرگرداند به دنبال هوای نفس خود رفته و گمراه شده است؛ گویی از آسمان سقوط کرده و مرغان او را ربوده یا باد او را به مکانی دور [سحیق= محل دور افتاده؛جهنم] انداخته است.
کارتان برایم عجیب است، علمای مسلمین و تمام کسانی که زبانتان عربی است؛ شما معنای لغوی و شرعی کلمه محصنه یعنی زن شوهردار را میدانید. محصنه هم چنین به معنی زنی است که دامنش را از عمل زنا پاک نگه میدارد. و خداوند تعالی میفرماید:
{وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۹۱]
من مهدی منتظرم و در شریعت دین حنیف اسلام، ازمعنی سومی برای کلمه محصنه خبر ندارم. محصنه یعنی زن شوهردارو همین طوربه زنانی اطلاق میشود که از شرافت خود محافظت میکنند [محصنات لفروجهن] و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ }صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
خداوند به مؤمنین توصیه میفرماید با کسانی ازدواج کنند که از شرافت خود محافظت میکنند و پاکدامن هستند [محصنات لفروجهن] ِچرا که آنها دین دارند و گواه آن حدیثی از محمد رسول الله در باره ازدواج است:
[فأظفر بذات الدين تربت يداك] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.
[پس تو به سوی زن ديندار بشتاب، دستهايت را برخاک بگذار]
[مترجمان: «تربت یداک» به معنی فقیر شوی جمله محبت آمیز عرب برای کسی است که دوستش دارند]
کسانی از شما هستند که کلام خداوند را از جا و منظور اصلی آن جابهجا میکنند، گناه این کار مانند گناه دروغ بستن به خداوند و پروردگار عالمیان است. تأویل کردن امری بسیار مهم و اساسی است پس هرکس تأویل باطل انجام دهد؛ قرآن را تحریف کرده و مطلبی را به خداوند نسبت داده که از آن چیزی نمیداند و خداوند شما را از دادن چنین نسبتهایی نهی فرموده است و کسی که ندانسته به خداوند نسبتی بدهد از امر خداوند رحمن سرپیچی و تابع فرمان شیطان شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۶۸﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾} صدق الله العظيم [البقره]
ای مسلمانان! بدانید که خداوند به شما اجازه نداده است که مطلبی را که نمیدانید به او نسبت دهید این امر بر شما حرام است. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [الأعراف:۳۳]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾ مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱۷﴾} صدق الله العظيم [النحل]
ای علمای مسلمین بدانید خداوند مرا برای دفاع از سنت محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم- برانگیخته است چرا که باطلگرایان، تحریفاتی را وارد سنت نبوی کردهاند و خداوند وعدهای برای حفظ سنت از خطر تحریف نداده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]*
خداوند برای شما حجتی علیه خود قرار نداده است سبحان الله ؛ بلکه دلیل رسا [و قاطع] برای خداست [ اشاره به آیه کریمه سوره الانعام : فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ(۱۴۹)] . خداوند وعده داده است که قرآن را برایتان از تحریف حفظ خواهد کرد. لذا قرآن در موارد اختلاف نظر علمای حدیث، مرجع قاطع شماست. قرآن و سنت بیان محمدی هردو از جانب خداست:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
اما بیان [توضیح و شرح روشنتر] قرآن که در سنت محمدی آمده است، سخنان خود محمد رسولالله - صلى الله عليه وآله وسلم – نیست؛ این بیان و شرح نیز از جانب خداوند آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ (۱۸) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (۱۹)} صدق الله العظيم [القيامه]
ای مسلمانان! برایمان روشن شد که سنت محمدی از جانب خداوند و برای توضیح و تشریح بیشترقرآن آمده است و در «بیان» قرآن، هیچ چیز جز توضیح، به قرآن اضافه نمیشود؛ جایزنیست کوچکترین تفاوتی بین کتاب خداوند و سنت رسولش وجود داشته باشد. خداوند شما را آگاه نموده است تا در مورد احادیثی که در آن با هم اختلاف دارید، به آیات محکم و واضح و روشن کتاب خداوند رجوع و با دقت فکر کنید. اگر آن حدیث موجود در سنت، از جانب خداوند نباشد؛ خواهید دید که با کتاب خداوند اختلافات بسیاری دارد. چرا که خداوند وعدهای برای حفظ سنت محمدی نداده است ؛ وعده او حفظ قرآن [از تحریف] است. در مورد سنت نه تنها وعده حفظ آن داده نشده، بلکه شما را از مکر بزرگ دشمنان خدا [از طریق نوشتن پنهان و نادرست سنت محمدی] آگاه نموده است . خداوند که احادیث نبوی را حجت و دلیلی برایتان قرار نداده است، تا باعث گمراه شدن شما از راه راست –صراط-مستقیم- گردد؛ بلکه حجت و دلیل قاطع و رسای خداوند همان قرآنی است که توسط خداوند برایتان از تحریف مصون مانده است. لذا به شما امر شده هرجا که در سنت نبوی اختلاف داشتید به قرآن رجوع کنید. خداوند تعالی فرموده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]
ای مردم تمام کشورهای اسلامی! شما را دربرابر علمایتان به حق شاهد میگیرم که این سخن حق است. کافی است که قرآن گواه آن باشد که علمای یهود به خداوند و رسولش نسبت دروغ داده و شما را از مسیر حق گمراه و از راه مستقیم خارج کردهاند. اگر علمای امت در راه هدایت بوده و با دانش خود مرا شکست دادند، برای تمام مسلمانان مشخص میشود که ناصر محمد یمانی در گمراهی آشکاری است. اما مهدی منتظر به حق از جانب خداوند رب العالمین آمده است و اگر نتواند با ادله کامل علمی برگرفته از قرآن؛ بر تمام علمای مسلمان چیره شود؛ لعنت خداوند بر او باد همچنان که لعنت خداوند تا روز جزا بر ابلیس است. اگر برای کسی حقیقت روشن شد ولی حاضر به اعتراف و یاری آن نشده و سکوت اختیار کر ؛ سکوتش در برابر حق، سکوت برای شیطان است و لعنت خداوند بر ظالمین باشد.
ای علمای مسلمین! انتخاب دیگری برایتان نمانده است؛ اگر اعتراف کردید که من بر حق هستم و تأییدم کردید، در کنار بیت عتیق حاضر شده و بیعت خواهیم کرد. اگر سخنان مرا باطل و بی اعتبار میدانید، اگر راست می گویید، دانشی راهبرتر از این ارائه کنید و پیشاپیش به خداوند رب العالمین سوگند میخورم ؛ چنان دهان شما را میبندم که راه دیگری نداشته باشید: یا ایمان آوردن و اعتراف کردن به حقیقت برای ظهور و یا روی گردندان و کافر شدن به قرآن عظیم؛ که در این صورت مثل سایر طغیانگران و ستمکاران دنیا، همان کسانی که جز افزودن بر فساد، کار دیگری نمیکنند؛ هلاک خواهید شد. تازیانه عذاب خداوند به صورت سنگهای متراکم [آتشین] و سخت که از جانب خداوند مسومة[مجهز] بوده و قابلیت عبور از جو را دارند؛ بر سر شما و آنها فرود خواهد آمد و زمان آن دور نیست. منشاء این [باران سنگ] از هفتمین زمین [از زمینهای هفتگانه] است که در پایینترین مکان نسبت به زمین ما قرار دارد. این همان سیارهای است که به نام سیاره نیبیرو یا سیاره دهم و به قول غربیها planet X نامیده میشود. اگر مرا تکذیب کنید؛ خداوند یک شبه با این سیاره عذاب درناک مرا بر شما و آنها سیطره خواهد داد درحالیکه همگی خوار شدهاید. این از نشانههای بزرگ ساعت [اشراط الساعة الکبری] و نشانه اثبات صداقت مهدی منتظری است که تمام شما مسلمانان و تمام مردم دنیا از او روبرگرداندهاید. او خلیفه خداوند برشماست که در زمین برانگیخته شده تا از خود قرآن، قرآن را برایتان تشریح کند. این تشریح «قرآن با قرآن» حجت خداوند بر مردمان و دلیل خلیفه بودن اوست، اما تنها عده کمی به صدق گفتار من ایمان آوردهاند و آن کسی که مهدی منتظرناصر محمد یمانی را تکذیب کند در حقیقت از قرآن روی گردانده و قرآن را تکذیب کرده است چرا که او تنها با قرآن با مردم بحث کرده و دلیل میآورد. حکم، حکم خداوند است و خداوند اسرع الحاسبین است. من با دلایل روشن و با بصیرت [قرآن]) برای شما حجت آوردم، اما اولین کسانی که مرا تکذیب کردند مسلمانان بودند. ب هچه حقی مرا تکذیب میکنید و اگر راست میگویید حجتتان کدام است؟ شما را چه شده است که نمیشنوید؟ گویا که من از پشت سر با ناشنوایان و گنگان حرف میزنم که شما صدای مرا نمیشنوید و یا اینکه ای مسلمانان! به آیات قرآن عظیم ایمان ندارید ؟و خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾ وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
دین در زمان تنزیل قرآن غریب بود. لذا محمد رسول الله شکایت قومش را پیش خداوند برد . خداوند تعالی فرمود:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا } صدق الله العظيم [الفرقان:۳۰]
من نیز در عصر تفسیر و تشریح قرآن؛ به خدا شکایت میبرم و همان را میگویم که جدم فرمود:
{يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم
الناصر لكتاب الله وسنة رسوله الحق الإمام ناصر محمد اليماني
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
* بیان: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
https://mahdialumma.org/showthread.php?t=22800
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=190339
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=173105
https://mahdialumma.org/showthread.php?t=22800
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=190339
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=173105
اقتباس المشاركة 4413 من موضوع بيانات الإمام ينفي فيها حداً موضوعاً يهودياً يُخالف القُرآن العظيم..
- 1 -
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
05 - شعبان - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
12:38 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=126
ـــــــــــــــــــــ
المهدي المُنتظر ينفي حداً موضوعاً يهودياً يُخالف القُرآن العظيم..
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
05 - شعبان - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
12:38 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=126
ـــــــــــــــــــــ
المهدي المُنتظر ينفي حداً موضوعاً يهودياً يُخالف القُرآن العظيم..
بسم الله الرحمن الرحيم.
من المهديّ المنتظَر خليفة الله في الأرض عبْد النعيم الأعظم الإمام ناصر مُحمد اليماني إلى جميع عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى جميع المُسلمين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ثُمّ أما بعد..
يا معشر عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف، لقد جعلني الله إمام الأُمّة ليكشف بي الغُمّة وأُخرج الناس من الظُلمات إلى النور ما عدا شياطين الجنّ والإنس حتى يذوقوا وبال أمرهم، وأجعل ما دون ذلك بإذن الله أمّةً واحدةً نعبد الله كما ينبغي أن يُعبد لا نُشرك به شيئاً ولا يتّخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله ولا ندعو مع الله أحداً.
ويا معشر عُلماء المُسلمين، وتالله لا أُريدكم أن تكونوا ساذجين فتُصدِّقوا بأنّي المهديّ المنتظَر ما لم أُلجمكم بالحقّ وأخرسُ ألسنتكم بمنطق هذا القُرآن العظيم الكتاب المُبارك المحفوظ الذي لا يأتيه الباطل من بين يديه في عهد رسول الله لتحريفه ولا من خلفه بعد مماته فلا يستطيعون أن يحرّفوا كلمةً واحدةً من حديث الله في القُرآن العظيم، وذلك حتى يكون القُرآن حُجّة الله عليكم إن اتّبعتم أحاديثَ تُخالف حديث الله جملةً وتفصيلاً، وقد جعل الله كتابه المحفوظ القُرآن العظيم حُجّتي عليكم أو حُجّتكم عليّ فإما أن أُلجمكم بالبُرهان الواضح والبيّن من القُرآن إلجاماً فأُخرس ألسنتكم بمنطقه الحقّ والحُجّة القاهرة للجدل يدركها ذو العقل ويفقهها أولو الألباب الذين لا يُقاطعون ويستمعون القول إلى آخره فيتّبعون أحسنه ولا تأخذهم العزّة بالإثم إن اكتشفوا بأنّهم كانوا على ضلالٍ مُبين، وسوف يعلمون بأنّي الحقّ من ربِّهم الإمام المُنتظر رحمةُ الله التي وسعت كُل شيء إلّا اليائسين من رحمة الله كما يئس الكُفار من أصحاب القبور وأولئك هم المُبلسون يؤمنون كما يؤمن الشيطان الرجيم بأنّ الله حقٌ والبعث حقٌ والجنة حقٌ والنار حقٌ ولكنّهم بربِّهم كافرون وهم يعلمون أنّهُ الحقّ وللحقّ كارهون، فإذا علموا سبيل الحقّ لا يتّخذونه سبيلاً وإذا علموا سبيل الباطل اتّخذوه سبيلاً، ويتخذون من افترى على الله خليلاً، ملعونين أينما ثُقفوا أخذوا وقتّلوا تقتيلاً إلّا قليلاً منهم من الذين لا يعلمون إن صدقوا بالحقّ فسوف يؤتيهم الله من لدُنه أجراً عظيماً ويهديهم صراطاً مُستقيماً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿66﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿67﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُستقيماً ﴿68﴾} صدق الله العظيم [النساء].
وكذلك من تاب من جميع شياطين الجنّ والإنس فسوف يجد بأنّ رحمة الله وسعت كُلّ شيء، حتى إبليس الشيطان الرجيم عدو الله اللدود لو يُنيب إلى ربّ العالمين تائباً مُخلصاً فيأتي ساجداً لخليفة الله في الأرض بالطاعة سجوداً لأمر الله فسوف يجد بأنّ رحمة ربي وسعت كُلّ شيء وإنّ الله يغفر الذنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرحيم، وذلك لأنّ الشيطان عبدٌ من ضمن عبيد الله من الذين أسرفوا على أنفسهم وقنطوا من رحمة الله ويشمله قول الله الشامل والموجَّه بنص القُرآن العظيم إلى جميع عباده الذين أسرفوا على أنفسهم من كُلّ فصيلةٍ وجنسٍ في جميع الأُمم ما يَدِبُّ أو يطير، وقال الله تعالى: {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿53﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿54﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿55﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿56﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿57﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿59﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
وإن أصرّوا على ما هم عليه يائسون من رحمة ربي فسوف يزيدهم الله بالقُرآن العظيم رجساً إلى رجسهم ثُمّ يُصيبهم بعذابٍ من عنده فيدمِّرهم تدميراً أو بأيدينا فنأخذهم فنقتّلهم تقتيلاً، سُنَّة الله في الذين خَلوا ولن تجد لسُنة الله تبديلاً.
ويا معشر عُلماء المُسلمين، لقد أخرجكم طائفةٌ من اليهود من النور إلى الظلمات فردّوكم عن القُرآن بل عن آياتٍ مُحكمات واتَّبعتم ما خالف المُحكم منه وأنتم لا تعلمون. ولو لم تزالوا على الهُدى لما جاء ميلادي وعصري وقدر ظهوري لأُخرجكم من الظُلمات إلى النور بالقُرآن العظيم لمن شاء منكم أن يستقيم تائباً مُنيباً إلى الله، فسوف يأخذ الله بيده فيحقق له مشيئته بالفعل والعمل إلى صراط العزيز الحميد، ويهدي الله من يشاء الهُدى من عباده ويهدي الله إليه من يُريد من عباده الهُدى ويهدي إليه من يُنيب من عباده، ولا يظلم ربُك أحداً فيهدي هذا ويضلّ هذا بل يهدي من يشاء الهُدى من عباده ويذر من لا يشاؤون الهُدى في طُغيانهم يعمهون: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿44﴾} صدق الله العظيم [يونس].
والذين يُجاهدون بالبحث عن الحقيقة وهم يُريدون الحقّ ولا غير الحقّ حقاً على الله أن يهديهم إلى سبيل الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿69﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
وتالله لا تؤمنون بأمري ما لم تألموا في أنفسكم فتخشون بأني لربما أكون المهديّ المنتظَر وأنتم عن أمري مُعرضين، ثُمّ لا تأخذكم العزّة بالإثم ثُمّ تتدبرون الخطاب من أوله إلى آخره وأنتم لله خاشعين، فتقولون: "اللهم إن كان هذا هو المهديّ المنتظَر الحقّ فبصِّرنا بأمره واجعلنا من السابقين إليه، وإن كان مُفتري كغيره من المهديين السابقين فاجعل لنا الحجّة عليه فنلجمه من القُرآن إلجاماً، وإن ألجمنا بالقُرآن وأخرس ألسنتنا فقد قدّم البُرهان وعلمنا بأنك اصطفيته إماماً لنا وزدته بسطةً في العلم علينا وجعلته من أولي الأمر منّا من الذين أمرتنا بطاعتهم بعد الله ورسوله، وعلّمتهم كيف يستنبطون الحكم الحقّ من القُرآن فيما اختلف فيه عُلماء الحديث". فمن قال ذلك صادقاً أصدَقه الله ومن أبى واستكبر ولم يتدبّر ولم يحاور فمن لم يجعل الله له نوراً فما لهُ من نور.
وانتهت مُقدمة الخطاب بالبيان الحقّ للقُرآن وأقدُم لكم البُرهان لنفي الرجم للزاني والزانية المُتزوجة والذي ما أنزل الله به من سُلطان، وأنزل الله حدّ الزنى في القُرآن فجعله من الآيات المفروضات البيّنات المُحكمات الواضحات هُنّ أُمّ الكتاب، ولكنكم نبذتموه وراءِ ظهوركم يا معشر علماء الأمّة واتَّبعتم حداً وضعته اليهود حتى لا تستطيعون أن تحكموا وإن حكمتم أهلكتم أنفساً، ولم يأمركم الله بقتلها بغير الحقّ؛ بل أمركم أن تجلدوا الزاني والزانية بمائة جلدة سواء كان الزاني مُتزوجاً أو عازباً، فاجلدوا كُلّ واحدٍ منهما مائة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفةٌ في دين الله وليشهد عذابهما طائفةٌ من المؤمنين للعظة والعبرة، وفي ذلك خزيٌ عظيمٌ لدى الزاني المؤمن ويودّ لو أنكم تقتلوه فتحسنوا قتله ولا عذاب الخزي بمائة جلدة أمام طائفةٍ من المؤمنين، فليس ذلك يسيراً يا قوم وكفى به حدّاً للذين يأتون الزِّنى إنّه كان فاحشةً وساء سبيلاً.
وأنا المهديّ المنتظَر الإمام الشامل للمُسلمين أقول يا عجبي من عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف الذين يعلمون بأنّ الأَمَة الزانية عليها نصفُ ما على المُحصنة الحُرّة من العذاب، ومن ثُمّ يقولون: "إنما يقصد المائة جلدة للحُرّة العزباء بأن تُجلد الأَمَة المُتزوجة بنصف ما على المرأة العزباء الحُرّة الغير مُتزوجة، أما الحُرّة أو الحُرّ المتزوج فليس حدّه غير الرجم حتى الموت" فبالله عليكم أهذا حُكمٌ عدلٌ في نظركم يا معشر عُلماء الأمّة؟ فكيف إنكم تجلدون الأَمَة المُتزوجة أو العبد المتزوج بنصف ما على الأحرار من العذاب ومن ثُمّ تحصرون المائة جلدة على الحُرّ أو الحُرّة غير المتزوجين؟ فما لكم كيف تحكمون؟! ألم تجدوا الحكم واضحاً وجلياً في القُرآن العظيم؟ وقال الله تعالى: {فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]؛ بمعنى أنّ عليهن نصف ما على المُحصنات الحُرَّات من نساء المُسلمين سواء كانت الحُرّة مُتزوجة أو غير مُتزوجة، فحدّ الزنى في كتاب الله {مِائَةَ جلدة} [النور:2]؛ للحُرّة والحُرّ. وكذلك الزانية والزاني من العبيد فلكُلّ واحد منهما نصف ما على الحُرّ أو الحُرّة من العذاب سواء كان العبد متزوجاً أو غير متزوج، وكذلك الأَمَة خمسين جلدة سواء كانت الأَمَة متزوجة أو غير متزوجة، فعليها نصف ما على المحصنات بالدين الحُرّات المؤمنات سواء كانت الحُرّة متزوجة أو غير متزوجة فعذابها مائة جلدة.
وأنا المهديّ المنتظَر أوجه سؤالاً إلى عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف وهو: كيف تجدون حدّ الزنى للأَمَة بنصِّ القُرآن العظيم بأن حدّها خمسون جلدة مع أنها متزوجة ولم يأمركم الله أن تجلدوها مائة جلدة حدّ الحُرّة المُسلمة؛ بل قال الله تعالى: {فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]. مع أنّ هذه الأَمَة متزوجة ثُمّ تجعلون لقبيلتها الزانية الحُرّة المُتزوجة الرجم بالحجارة حتى الموت؟! فهل هذا حُكمٌ عدلٌ في نظركم؟ ألسنَ جميعهُنّ مُتزوجات الأَمَة والحُرّة؟ فأمّا الأَمَة فلا تجدون عليها الحدّ الكامل مائة جلدة مع أنها مُتزوجة؛ بل خمسين جلدة بنص القُرآن العظيم فقلتم إن ذلك نصفُ ما على العزباء وإن المائة جلدة هي حدّ الحُرّة العزباء! فنقول: أليست هذه الحُرّة الزانية عزباء ولا زوج لها وهذه الأَمَة متزوجة فعمدت إلى الزنى؟ فكيف تظنون بأنّ المائة جلدة للحُرّة المُسلمة العزباء وأما الزانية الحُرّة المتزوجة فرجم بالحجارة حتى الموت مع أن الحُرّة والأَمَة مُتزوجات فتجدون بأنّ حدّ الأَمَة المُتزوجة ليس إلّا خمسين جلدة فقط! فكيف تجعلون لنظيرتها الحُرّة المُتزوجة الرجم بالحجارة حتى الموت؟ ما لكم كيف تحكمون؟! فقد حرّم الله على نفسه الظُلم فكيف يأمركم أن تجلدوا الأَمَة المُتزوجة بخمسين جلدة ثُمّ يأمركم أن ترجموا أَمَته الحُرّة المُتزوجة بالحجارة حتى الموت؟ سبحان الله عما تصفون! فأتوني بالبُرهان لهذا الحدّ من القُرآن بالرجم بالحجارة حتى الموت للزاني أو الزانية المُتزوجين من المُسلمين الأحرار إن كنتم صادقين.
فتعالوا لنحتكم إلى القُرآن العظيم المرجعيّة الحقَّ لما اختلف فيه عُلماء الحديث في السنة فسوف تجدون حدّ الزنى من أشدّ آيات القُرآن العظيم بياناً وأشدّها وضوحاً، وذلك لأنّ حدّ الزنى من الآيات المُحكمات والتي جعلهُنّ الله هُنَّ أُمّ الكتاب في أحكام هذا الدين الإسلاميّ الحنيف فتدبروا قبل الغُنّة والقلقلة التي جعلتم جُلّ اهتمامكم في الغُنّة والقلقلة وأضعتم المعنى فأصبحتم تحفظون ما لا تفهمون كمثل الحمار يحمل أسفاراً ولكنهُ لا يعلم ما في الوعاء الذي يحمله على ظهره! وكذلك من يقرأ القُرآن للحفظ قبل التدبر فسوف ينطبق عليه هذا المثل، وذلك لأنّ الله أمركم بنص القُرآن العظيم بالتدبر في آيات هذا الكتاب المُبارك حتى إذا فهمتم حديث ربكم فعندها سوف يكون الحفظ يسير عليكم من بعد الفهم ولن تنسوه أبداً، وذلك لأنكم فهمتم ثُمّ تيسّر عليكم الحفظ كثيراً لو كنتم تعلمون. فتدبروا سورة النور لعل الله يجعل لكم نوراً ومن لم يجعل الله لهُ نوراً فما لهُ من نور، وقال الله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾} صدق الله العظيم [النور].
وهذا هو حدّ الزنى الذي أنزله الله في القُرآن العظيم للزانية والزاني من المُسلمين والمُسلمات الأحرار سواء كان الزاني متزوجاً أو عازباً غير متزوج فحدَّهم سواء مائة جلدة في القُرآن العظيم، وقد بيّن الله لكم أنه حدٌّ سواءٌ على الأحرار المُسلمين مائة جلدة للزاني والزانية، وبيّن الله لكم في نفس سورة النور أنه سواء للحُرّة المُتزوجة وغير المُتزوجة، فتابعوا آيات سورة النور: {وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿6﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿7﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾} صدق الله العظيم [النور].
فهل تُريدون يا معشر علماء الأمّة أن يذكر الله لكم العذاب للزناة مرةً أخرى في نفس السورة؟ ألم يُفصّله لكم تفصيلاً في أول السورة؟ {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾} صدق الله العظيم [النور].
ومن ثُمّ جاء ذكر الذين يرمون أزواجهم ولم يكن لهم شهداء إلّا أنفسهم، وذكر الحدّ مرةً أُخرى للمُتزوجة، وقال الله تعالى: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾} صدق الله العظيم [النور].
وما هو العذاب الذي يَدرأ عنها؟ إنهُ عذاب حدّ الزنى المذكور والمُفصّل في أول السورة {وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ}، وذلك هو العذاب الذي يَدرأ عنها فلا يجلدوها لو كنتم تعلمون، أم تُريدون القُرآن يذكره لكم مرةً أُخرى في نفس السورة؟ فاكتفى بقوله: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} وهو العذاب المذكور في أول السورة يا معشر عُلماء الأُمّة.
ولربّما يودّ أحد علماء الأمّة أن يُقاطعني فيقول: "كيف تجعل حدّ الزانية المُتزوجة كحد الزانية العزباء التي لا زوج لها؟ بل حدّ الزانية العزباء {مِائَةَ جلدة} لأنها معذورةٌ فهي زنت نظراً لأنها غير مُتزوجة فأجبرتها شهوتها على الزنى، فأما المُتزوجة فليس لديها عُذرٌ وحدّها الرجم بالحجارة حتى الموت". ومن ثُمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر الحقّ الإمام ناصر مُحمد اليماني قائلاً: ما دمتَ قد أُعذرت العزباء على الزنى فما هو العُذر الذي التمسته للأَمَة المُتزوجة والتي لا تُجلد إلّا بخمسين جلدة فقط مع أنها مُتزوجة في نصّ القُرآن العظيم إنك أنت الحكيم الرشيد! وقال الله تعالى: {وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
فهل تبيّن لكم بأنّ حدّ الزنى مائة جلدة للزاني والزانية سواء كانوا مُتزوجين أم غير مُتزوجين من المُسلمين والمُسلمات الأحرار؟ وأما العبيد والإماء فعليهِنّ نصفُ ما على المُسلمين والمُسلمات الحُرّات سواء كانت الأَمَة عزباء أم مُتزوجة فحدها خمسين جلدة بنص القُرآن العظيم: {فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
ولربما يزأر علينا عالِمٌ آخر ويزبد ويربد كالبعير الهائج: "كيف تنفي سُنةً مؤكدةً؟ فقد قذف مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- المرأة بالحجارة والتي جاءت فاعترفت بين يديه بأنها زنت وتابت إلى الله متاباً، وتُريد أن يُطهّرها فيرجمها حتى الموت؟". ومن ثُمّ أردّ عليه من القُرآن العظيم وأُبطل هذا الافتراء اليهودي الموضوع عن رسول الله وما كان عنهُ شيئاً وما ينبغي لرسول الله أن يُخالف أمر ربه في القُرآن العظيم بأنّ من تاب قبل أن تقدر عليه يا مُحمد رسول الله والمُسلمين فلا ينبغي لكم أن تقيموا عليهم الحدّ حتى ولو كان مُفسداً في الأرض، حتى لو قتل فساداً في الأرض وكان حدّه الصلب فيُقطع رأسه عن جسده ولم يعلمُ أحد بأنه من قتل ولم يقدر عليه أحد ولم يعلم بأنهُ القاتل غير الذي يعلم السرّ وأخفى الذي يعلمُ خائنة الأعين وما تُخفي الصدور ولكنّهُ ندم على ذلك ندماً عظيماً وتاب إلى الله متاباً ثم جاء إلى الحاكم فقال: "أنا مَن قتلت فلاناً الذي لا يعلم أهله ولا الناس أجمعين مَن قتله، ولم أكن مُطارداً من أحدٍ، وليس اعترافي إلّا أني تُبت إلى ربي. فإن ترون الحُكم علينا بالصلب فتقطعون رأسي فتفصلونه عن جسدي فلا أُبالي ما دام في ذلك مرضاتُ الله". ومن ثُمّ يعود الحاكم إلى القُرآن العظيم: "ما هو الحدّ لهذا الرجُل الذي جاء واعترف بين أيدينا من قبل أن نقدر عليه ولا نشكُ فيه ولا نُطارده؟". فسوف يجد الله يُفتيه في القُرآن العظيم فيقول: "لا تقتلوه فقد رفعنا عنه الحدّ والصلب أو حدّ القطع ليديه وأرجله من خلاف، وذلك لأنه تاب إلينا ولم يعلم بفعلته سوانا، فتاب إلى الله متاباً وجاء إليكم من قبل أن تقدروا عليه فلا حدّ عليه من بعد التوبة، ولو تاب حين قدرتم عليه وجاءه الموت لما قبلنا توبته، لأنه قد جاءه الموت وعَلم أنكم سوف تصلبوه فقال: إني تبت الآن. فلا توبة له عند ربه ولا الذين يموتون وهم كُفار، وقال الله تعالى: {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿33﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿34﴾} صدق الله العظيم [المائدة]".
وأُكرر لمن أراد أن يتدبّر قوله: {إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة]. ثُمّ لا يُحكم عليه إلّا بديّة العمد إن كان قتلاً يُسلّمها إلى أهل المقتول، أو يردّ السرقة أو السلب والنهب إلى أهله وبرأت ذمته وتقبل الله توبته برغم إنه قتل، وبرغم أن قتل النفس بغير حقّ سيئتها ليست كسيئةٍ مثلها فقط وإحياء النفس ليس بعشر أمثالها فقط؛ بل عددهم بتعداد ذُرية آدم من أول مولودٍ إلى آخر مولودٍ، وسيئة القتل وحسنة الإحياء بالعفو هُنّ الوحيدات التي تساوت في الكتاب في الوزر وفي الأجر. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا} صدق الله العظيم [المائدة:32].
يا معشر عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف، لقد جعلني الله إمام الأُمّة ليكشف بي الغُمّة وأُخرج الناس من الظُلمات إلى النور ما عدا شياطين الجنّ والإنس حتى يذوقوا وبال أمرهم، وأجعل ما دون ذلك بإذن الله أمّةً واحدةً نعبد الله كما ينبغي أن يُعبد لا نُشرك به شيئاً ولا يتّخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله ولا ندعو مع الله أحداً.
ويا معشر عُلماء المُسلمين، وتالله لا أُريدكم أن تكونوا ساذجين فتُصدِّقوا بأنّي المهديّ المنتظَر ما لم أُلجمكم بالحقّ وأخرسُ ألسنتكم بمنطق هذا القُرآن العظيم الكتاب المُبارك المحفوظ الذي لا يأتيه الباطل من بين يديه في عهد رسول الله لتحريفه ولا من خلفه بعد مماته فلا يستطيعون أن يحرّفوا كلمةً واحدةً من حديث الله في القُرآن العظيم، وذلك حتى يكون القُرآن حُجّة الله عليكم إن اتّبعتم أحاديثَ تُخالف حديث الله جملةً وتفصيلاً، وقد جعل الله كتابه المحفوظ القُرآن العظيم حُجّتي عليكم أو حُجّتكم عليّ فإما أن أُلجمكم بالبُرهان الواضح والبيّن من القُرآن إلجاماً فأُخرس ألسنتكم بمنطقه الحقّ والحُجّة القاهرة للجدل يدركها ذو العقل ويفقهها أولو الألباب الذين لا يُقاطعون ويستمعون القول إلى آخره فيتّبعون أحسنه ولا تأخذهم العزّة بالإثم إن اكتشفوا بأنّهم كانوا على ضلالٍ مُبين، وسوف يعلمون بأنّي الحقّ من ربِّهم الإمام المُنتظر رحمةُ الله التي وسعت كُل شيء إلّا اليائسين من رحمة الله كما يئس الكُفار من أصحاب القبور وأولئك هم المُبلسون يؤمنون كما يؤمن الشيطان الرجيم بأنّ الله حقٌ والبعث حقٌ والجنة حقٌ والنار حقٌ ولكنّهم بربِّهم كافرون وهم يعلمون أنّهُ الحقّ وللحقّ كارهون، فإذا علموا سبيل الحقّ لا يتّخذونه سبيلاً وإذا علموا سبيل الباطل اتّخذوه سبيلاً، ويتخذون من افترى على الله خليلاً، ملعونين أينما ثُقفوا أخذوا وقتّلوا تقتيلاً إلّا قليلاً منهم من الذين لا يعلمون إن صدقوا بالحقّ فسوف يؤتيهم الله من لدُنه أجراً عظيماً ويهديهم صراطاً مُستقيماً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿66﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿67﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُستقيماً ﴿68﴾} صدق الله العظيم [النساء].
وكذلك من تاب من جميع شياطين الجنّ والإنس فسوف يجد بأنّ رحمة الله وسعت كُلّ شيء، حتى إبليس الشيطان الرجيم عدو الله اللدود لو يُنيب إلى ربّ العالمين تائباً مُخلصاً فيأتي ساجداً لخليفة الله في الأرض بالطاعة سجوداً لأمر الله فسوف يجد بأنّ رحمة ربي وسعت كُلّ شيء وإنّ الله يغفر الذنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرحيم، وذلك لأنّ الشيطان عبدٌ من ضمن عبيد الله من الذين أسرفوا على أنفسهم وقنطوا من رحمة الله ويشمله قول الله الشامل والموجَّه بنص القُرآن العظيم إلى جميع عباده الذين أسرفوا على أنفسهم من كُلّ فصيلةٍ وجنسٍ في جميع الأُمم ما يَدِبُّ أو يطير، وقال الله تعالى: {قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿53﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿54﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿55﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿56﴾ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿57﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿59﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
وإن أصرّوا على ما هم عليه يائسون من رحمة ربي فسوف يزيدهم الله بالقُرآن العظيم رجساً إلى رجسهم ثُمّ يُصيبهم بعذابٍ من عنده فيدمِّرهم تدميراً أو بأيدينا فنأخذهم فنقتّلهم تقتيلاً، سُنَّة الله في الذين خَلوا ولن تجد لسُنة الله تبديلاً.
ويا معشر عُلماء المُسلمين، لقد أخرجكم طائفةٌ من اليهود من النور إلى الظلمات فردّوكم عن القُرآن بل عن آياتٍ مُحكمات واتَّبعتم ما خالف المُحكم منه وأنتم لا تعلمون. ولو لم تزالوا على الهُدى لما جاء ميلادي وعصري وقدر ظهوري لأُخرجكم من الظُلمات إلى النور بالقُرآن العظيم لمن شاء منكم أن يستقيم تائباً مُنيباً إلى الله، فسوف يأخذ الله بيده فيحقق له مشيئته بالفعل والعمل إلى صراط العزيز الحميد، ويهدي الله من يشاء الهُدى من عباده ويهدي الله إليه من يُريد من عباده الهُدى ويهدي إليه من يُنيب من عباده، ولا يظلم ربُك أحداً فيهدي هذا ويضلّ هذا بل يهدي من يشاء الهُدى من عباده ويذر من لا يشاؤون الهُدى في طُغيانهم يعمهون: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿44﴾} صدق الله العظيم [يونس].
والذين يُجاهدون بالبحث عن الحقيقة وهم يُريدون الحقّ ولا غير الحقّ حقاً على الله أن يهديهم إلى سبيل الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿69﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
وتالله لا تؤمنون بأمري ما لم تألموا في أنفسكم فتخشون بأني لربما أكون المهديّ المنتظَر وأنتم عن أمري مُعرضين، ثُمّ لا تأخذكم العزّة بالإثم ثُمّ تتدبرون الخطاب من أوله إلى آخره وأنتم لله خاشعين، فتقولون: "اللهم إن كان هذا هو المهديّ المنتظَر الحقّ فبصِّرنا بأمره واجعلنا من السابقين إليه، وإن كان مُفتري كغيره من المهديين السابقين فاجعل لنا الحجّة عليه فنلجمه من القُرآن إلجاماً، وإن ألجمنا بالقُرآن وأخرس ألسنتنا فقد قدّم البُرهان وعلمنا بأنك اصطفيته إماماً لنا وزدته بسطةً في العلم علينا وجعلته من أولي الأمر منّا من الذين أمرتنا بطاعتهم بعد الله ورسوله، وعلّمتهم كيف يستنبطون الحكم الحقّ من القُرآن فيما اختلف فيه عُلماء الحديث". فمن قال ذلك صادقاً أصدَقه الله ومن أبى واستكبر ولم يتدبّر ولم يحاور فمن لم يجعل الله له نوراً فما لهُ من نور.
وانتهت مُقدمة الخطاب بالبيان الحقّ للقُرآن وأقدُم لكم البُرهان لنفي الرجم للزاني والزانية المُتزوجة والذي ما أنزل الله به من سُلطان، وأنزل الله حدّ الزنى في القُرآن فجعله من الآيات المفروضات البيّنات المُحكمات الواضحات هُنّ أُمّ الكتاب، ولكنكم نبذتموه وراءِ ظهوركم يا معشر علماء الأمّة واتَّبعتم حداً وضعته اليهود حتى لا تستطيعون أن تحكموا وإن حكمتم أهلكتم أنفساً، ولم يأمركم الله بقتلها بغير الحقّ؛ بل أمركم أن تجلدوا الزاني والزانية بمائة جلدة سواء كان الزاني مُتزوجاً أو عازباً، فاجلدوا كُلّ واحدٍ منهما مائة جلدة ولا تأخذكم بهما رأفةٌ في دين الله وليشهد عذابهما طائفةٌ من المؤمنين للعظة والعبرة، وفي ذلك خزيٌ عظيمٌ لدى الزاني المؤمن ويودّ لو أنكم تقتلوه فتحسنوا قتله ولا عذاب الخزي بمائة جلدة أمام طائفةٍ من المؤمنين، فليس ذلك يسيراً يا قوم وكفى به حدّاً للذين يأتون الزِّنى إنّه كان فاحشةً وساء سبيلاً.
وأنا المهديّ المنتظَر الإمام الشامل للمُسلمين أقول يا عجبي من عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف الذين يعلمون بأنّ الأَمَة الزانية عليها نصفُ ما على المُحصنة الحُرّة من العذاب، ومن ثُمّ يقولون: "إنما يقصد المائة جلدة للحُرّة العزباء بأن تُجلد الأَمَة المُتزوجة بنصف ما على المرأة العزباء الحُرّة الغير مُتزوجة، أما الحُرّة أو الحُرّ المتزوج فليس حدّه غير الرجم حتى الموت" فبالله عليكم أهذا حُكمٌ عدلٌ في نظركم يا معشر عُلماء الأمّة؟ فكيف إنكم تجلدون الأَمَة المُتزوجة أو العبد المتزوج بنصف ما على الأحرار من العذاب ومن ثُمّ تحصرون المائة جلدة على الحُرّ أو الحُرّة غير المتزوجين؟ فما لكم كيف تحكمون؟! ألم تجدوا الحكم واضحاً وجلياً في القُرآن العظيم؟ وقال الله تعالى: {فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]؛ بمعنى أنّ عليهن نصف ما على المُحصنات الحُرَّات من نساء المُسلمين سواء كانت الحُرّة مُتزوجة أو غير مُتزوجة، فحدّ الزنى في كتاب الله {مِائَةَ جلدة} [النور:2]؛ للحُرّة والحُرّ. وكذلك الزانية والزاني من العبيد فلكُلّ واحد منهما نصف ما على الحُرّ أو الحُرّة من العذاب سواء كان العبد متزوجاً أو غير متزوج، وكذلك الأَمَة خمسين جلدة سواء كانت الأَمَة متزوجة أو غير متزوجة، فعليها نصف ما على المحصنات بالدين الحُرّات المؤمنات سواء كانت الحُرّة متزوجة أو غير متزوجة فعذابها مائة جلدة.
وأنا المهديّ المنتظَر أوجه سؤالاً إلى عُلماء الدين الإسلاميّ الحنيف وهو: كيف تجدون حدّ الزنى للأَمَة بنصِّ القُرآن العظيم بأن حدّها خمسون جلدة مع أنها متزوجة ولم يأمركم الله أن تجلدوها مائة جلدة حدّ الحُرّة المُسلمة؛ بل قال الله تعالى: {فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25]. مع أنّ هذه الأَمَة متزوجة ثُمّ تجعلون لقبيلتها الزانية الحُرّة المُتزوجة الرجم بالحجارة حتى الموت؟! فهل هذا حُكمٌ عدلٌ في نظركم؟ ألسنَ جميعهُنّ مُتزوجات الأَمَة والحُرّة؟ فأمّا الأَمَة فلا تجدون عليها الحدّ الكامل مائة جلدة مع أنها مُتزوجة؛ بل خمسين جلدة بنص القُرآن العظيم فقلتم إن ذلك نصفُ ما على العزباء وإن المائة جلدة هي حدّ الحُرّة العزباء! فنقول: أليست هذه الحُرّة الزانية عزباء ولا زوج لها وهذه الأَمَة متزوجة فعمدت إلى الزنى؟ فكيف تظنون بأنّ المائة جلدة للحُرّة المُسلمة العزباء وأما الزانية الحُرّة المتزوجة فرجم بالحجارة حتى الموت مع أن الحُرّة والأَمَة مُتزوجات فتجدون بأنّ حدّ الأَمَة المُتزوجة ليس إلّا خمسين جلدة فقط! فكيف تجعلون لنظيرتها الحُرّة المُتزوجة الرجم بالحجارة حتى الموت؟ ما لكم كيف تحكمون؟! فقد حرّم الله على نفسه الظُلم فكيف يأمركم أن تجلدوا الأَمَة المُتزوجة بخمسين جلدة ثُمّ يأمركم أن ترجموا أَمَته الحُرّة المُتزوجة بالحجارة حتى الموت؟ سبحان الله عما تصفون! فأتوني بالبُرهان لهذا الحدّ من القُرآن بالرجم بالحجارة حتى الموت للزاني أو الزانية المُتزوجين من المُسلمين الأحرار إن كنتم صادقين.
فتعالوا لنحتكم إلى القُرآن العظيم المرجعيّة الحقَّ لما اختلف فيه عُلماء الحديث في السنة فسوف تجدون حدّ الزنى من أشدّ آيات القُرآن العظيم بياناً وأشدّها وضوحاً، وذلك لأنّ حدّ الزنى من الآيات المُحكمات والتي جعلهُنّ الله هُنَّ أُمّ الكتاب في أحكام هذا الدين الإسلاميّ الحنيف فتدبروا قبل الغُنّة والقلقلة التي جعلتم جُلّ اهتمامكم في الغُنّة والقلقلة وأضعتم المعنى فأصبحتم تحفظون ما لا تفهمون كمثل الحمار يحمل أسفاراً ولكنهُ لا يعلم ما في الوعاء الذي يحمله على ظهره! وكذلك من يقرأ القُرآن للحفظ قبل التدبر فسوف ينطبق عليه هذا المثل، وذلك لأنّ الله أمركم بنص القُرآن العظيم بالتدبر في آيات هذا الكتاب المُبارك حتى إذا فهمتم حديث ربكم فعندها سوف يكون الحفظ يسير عليكم من بعد الفهم ولن تنسوه أبداً، وذلك لأنكم فهمتم ثُمّ تيسّر عليكم الحفظ كثيراً لو كنتم تعلمون. فتدبروا سورة النور لعل الله يجعل لكم نوراً ومن لم يجعل الله لهُ نوراً فما لهُ من نور، وقال الله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾} صدق الله العظيم [النور].
وهذا هو حدّ الزنى الذي أنزله الله في القُرآن العظيم للزانية والزاني من المُسلمين والمُسلمات الأحرار سواء كان الزاني متزوجاً أو عازباً غير متزوج فحدَّهم سواء مائة جلدة في القُرآن العظيم، وقد بيّن الله لكم أنه حدٌّ سواءٌ على الأحرار المُسلمين مائة جلدة للزاني والزانية، وبيّن الله لكم في نفس سورة النور أنه سواء للحُرّة المُتزوجة وغير المُتزوجة، فتابعوا آيات سورة النور: {وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿6﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿7﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾} صدق الله العظيم [النور].
فهل تُريدون يا معشر علماء الأمّة أن يذكر الله لكم العذاب للزناة مرةً أخرى في نفس السورة؟ ألم يُفصّله لكم تفصيلاً في أول السورة؟ {سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾} صدق الله العظيم [النور].
ومن ثُمّ جاء ذكر الذين يرمون أزواجهم ولم يكن لهم شهداء إلّا أنفسهم، وذكر الحدّ مرةً أُخرى للمُتزوجة، وقال الله تعالى: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾} صدق الله العظيم [النور].
وما هو العذاب الذي يَدرأ عنها؟ إنهُ عذاب حدّ الزنى المذكور والمُفصّل في أول السورة {وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ}، وذلك هو العذاب الذي يَدرأ عنها فلا يجلدوها لو كنتم تعلمون، أم تُريدون القُرآن يذكره لكم مرةً أُخرى في نفس السورة؟ فاكتفى بقوله: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} وهو العذاب المذكور في أول السورة يا معشر عُلماء الأُمّة.
ولربّما يودّ أحد علماء الأمّة أن يُقاطعني فيقول: "كيف تجعل حدّ الزانية المُتزوجة كحد الزانية العزباء التي لا زوج لها؟ بل حدّ الزانية العزباء {مِائَةَ جلدة} لأنها معذورةٌ فهي زنت نظراً لأنها غير مُتزوجة فأجبرتها شهوتها على الزنى، فأما المُتزوجة فليس لديها عُذرٌ وحدّها الرجم بالحجارة حتى الموت". ومن ثُمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر الحقّ الإمام ناصر مُحمد اليماني قائلاً: ما دمتَ قد أُعذرت العزباء على الزنى فما هو العُذر الذي التمسته للأَمَة المُتزوجة والتي لا تُجلد إلّا بخمسين جلدة فقط مع أنها مُتزوجة في نصّ القُرآن العظيم إنك أنت الحكيم الرشيد! وقال الله تعالى: {وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
فهل تبيّن لكم بأنّ حدّ الزنى مائة جلدة للزاني والزانية سواء كانوا مُتزوجين أم غير مُتزوجين من المُسلمين والمُسلمات الأحرار؟ وأما العبيد والإماء فعليهِنّ نصفُ ما على المُسلمين والمُسلمات الحُرّات سواء كانت الأَمَة عزباء أم مُتزوجة فحدها خمسين جلدة بنص القُرآن العظيم: {فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
ولربما يزأر علينا عالِمٌ آخر ويزبد ويربد كالبعير الهائج: "كيف تنفي سُنةً مؤكدةً؟ فقد قذف مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- المرأة بالحجارة والتي جاءت فاعترفت بين يديه بأنها زنت وتابت إلى الله متاباً، وتُريد أن يُطهّرها فيرجمها حتى الموت؟". ومن ثُمّ أردّ عليه من القُرآن العظيم وأُبطل هذا الافتراء اليهودي الموضوع عن رسول الله وما كان عنهُ شيئاً وما ينبغي لرسول الله أن يُخالف أمر ربه في القُرآن العظيم بأنّ من تاب قبل أن تقدر عليه يا مُحمد رسول الله والمُسلمين فلا ينبغي لكم أن تقيموا عليهم الحدّ حتى ولو كان مُفسداً في الأرض، حتى لو قتل فساداً في الأرض وكان حدّه الصلب فيُقطع رأسه عن جسده ولم يعلمُ أحد بأنه من قتل ولم يقدر عليه أحد ولم يعلم بأنهُ القاتل غير الذي يعلم السرّ وأخفى الذي يعلمُ خائنة الأعين وما تُخفي الصدور ولكنّهُ ندم على ذلك ندماً عظيماً وتاب إلى الله متاباً ثم جاء إلى الحاكم فقال: "أنا مَن قتلت فلاناً الذي لا يعلم أهله ولا الناس أجمعين مَن قتله، ولم أكن مُطارداً من أحدٍ، وليس اعترافي إلّا أني تُبت إلى ربي. فإن ترون الحُكم علينا بالصلب فتقطعون رأسي فتفصلونه عن جسدي فلا أُبالي ما دام في ذلك مرضاتُ الله". ومن ثُمّ يعود الحاكم إلى القُرآن العظيم: "ما هو الحدّ لهذا الرجُل الذي جاء واعترف بين أيدينا من قبل أن نقدر عليه ولا نشكُ فيه ولا نُطارده؟". فسوف يجد الله يُفتيه في القُرآن العظيم فيقول: "لا تقتلوه فقد رفعنا عنه الحدّ والصلب أو حدّ القطع ليديه وأرجله من خلاف، وذلك لأنه تاب إلينا ولم يعلم بفعلته سوانا، فتاب إلى الله متاباً وجاء إليكم من قبل أن تقدروا عليه فلا حدّ عليه من بعد التوبة، ولو تاب حين قدرتم عليه وجاءه الموت لما قبلنا توبته، لأنه قد جاءه الموت وعَلم أنكم سوف تصلبوه فقال: إني تبت الآن. فلا توبة له عند ربه ولا الذين يموتون وهم كُفار، وقال الله تعالى: {إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿33﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿34﴾} صدق الله العظيم [المائدة]".
وأُكرر لمن أراد أن يتدبّر قوله: {إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [المائدة]. ثُمّ لا يُحكم عليه إلّا بديّة العمد إن كان قتلاً يُسلّمها إلى أهل المقتول، أو يردّ السرقة أو السلب والنهب إلى أهله وبرأت ذمته وتقبل الله توبته برغم إنه قتل، وبرغم أن قتل النفس بغير حقّ سيئتها ليست كسيئةٍ مثلها فقط وإحياء النفس ليس بعشر أمثالها فقط؛ بل عددهم بتعداد ذُرية آدم من أول مولودٍ إلى آخر مولودٍ، وسيئة القتل وحسنة الإحياء بالعفو هُنّ الوحيدات التي تساوت في الكتاب في الوزر وفي الأجر. تصديقاً لقول الله تعالى: {مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا} صدق الله العظيم [المائدة:32].
فكيف يجرؤ مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- أن يُخالف أمر ربه فيقوم برجم امرأةٍ جاءت إلى بين يديه قبل أن يقدر عليها مُحمدٌ رسول الله (ص) وصحابته ولم يعلم بزناها أحد وتابت إلى الله متاباً، وجاءت معلنةً توبتها النصوح بين يدي رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- ومن ثُمّ يقول اذهبي حتى تضعي المولود! ومن ثُمّ تعود إليه مرةً أُخرى بعد أن وضعته، ومن ثُمّ يقول اذهبي فأرضعيه! فترضعه حولين كاملين، ثُمّ تعود ثُمّ يأخذ ولدها من يدها ويأخذ الحجارة هو وصحابته فيقتلوها رجماً بالحجارة؟!! قاتلكم الله أنّى تؤفكون! فكم شوّه اليهود دينكم فاتبعتموهم بزعمكم أنّكم مُستمسكون بسنة رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- وأنتم لستم على كتاب الله ولا سنة رسوله؛ بل مُستمسكون بسنة اليهود التي تُخالف ما جاء في كتاب الله جُملةً وتفصيلاً، ومن ثُمّ تُنبذون كتاب الله وراء ظهوركم بحُجّة إنه لا يعلم تأويله إلّا الله، وإنما يقصد المُتشابه منه، ثكلتكم أمهاتكم، ولكن اليهود أخرجوكم عن المُحكم الواضح والبيّن والذي أتحداكم به وألجمكم إلجاماً وأدافع عن سنة مُحمد رسول الله الحقّ بمنطق هذا القُرآن العظيم والذي جعله الله مرجعيّة لسنة رسوله، وما كان من السنة من عند غير الله وليس من عند الله ورسوله فسوف نجد بينها وبين هذا القُرآن اختلافاً كثيراً جُملةً وتفصيلاً، وقد بيّنا الآيات برغم وضوحها وفصّلناها من القُرآن العظيم تفصيلاً لقومٍ يؤمنون بكتاب الله وسنة رسوله الحق التي لا تُخالف هذا القُرآن بل تزيده بياناً وتوضيحاً للمُسلمين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ} صدق الله العظيم [النحل:44].
فكيف يأتي البيان مُخالفاً للآيات المُحكمات في القُرآن العظيم؟ ما لكم كيف تحكمون؟! فصدّقوني بأني أنا المهديّ المنتظَر وإن أبيتم الاعتراف بشأني يا معشر علماء الأمّة فإني أدعوكم إلى المُباهلة فليتقدم إلى موقعي أشدكم كفراً بهذا الأمر ثُمّ نبتهل فنجعل لعنةُ الله على الظالمين، فقد طفح الكيل منكم ومن صمتكم عن الحقّ وضاق صدري عليكم يا معشر عُلماء المُسلمين الذين اطَّلعوا على أمري في الإنترنت العالميّة ولم يحرِّكوا ساكناً ولم يخبروا عُلماء المُسلمين بالمدعو ناصر مُحمد اليماني فيقولون: "إنه يزعم إنه المهديّ المنتظَر فتعالوا لنحاوره فنُلجمه من القُرآن إلجاماً إن كان على باطلٍ فنكفي الناس شرّه حتى لا يضلّ أحداً من المُسلمين إن كان على ضلالٍ مُبينٍ، أو يلجمنا بالقُرآن العظيم بالحقّ ثُمّ نعلم إنه هو المهديّ المنتظَر قبل أن يُصيبنا ما سوف يُصيب الكافرين من جراء كوكب العذاب الذي سوف يمطر على الأرض حجارةً من سجيلٍ منضود". فصدّقوني لعلكم تفلحون واكفروا بأحاديث اليهود ورواياتهم الموضوعة بين سُنة رسول الله الحق صلى الله عليه وآله وسلم.
فمن كان له أي اعتراض على خطابنا هذا فليتفضل للحوار مشكوراً شرط أن يكون حوارنا حصرياً من القُرآن العظيم وذلك لو أقول ومن السنة لعمدتم إلى الأحاديث الموضوعة والروايات المدسوسة وجادلتم بها حديث الله الواضح والبيّن، ومن أصدق من الله حديثاً؟ ومن ثُمّ تزعمون أنكم بهذا القُرآن مؤمنون! ولم يبقَ غير رسمه بين أيديكم، ومن استمسك به نجى وهُدي إلى صراطٍ مُستقيم، ومن زاغ عنهُ هوى وغوى وكأنما خرّ من السماء فتخطفه الطير أو تهوي به الريح إلى مكانٍ سحيق.
ويا عجبي من أمركم يا معشر عُلماء المُسلمين وكلّ ذي لسانٍ عربيٍّ منكم يعلم المعنى لكلمة (محُصَنة) لغةً وشرعاً بأنّ المُحصَنة هي: المُتزوجة، وكذلك تطلق كلمة المحصنة على المحصنة لفرجها من الزنى، وقال الله تعالى: {وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:91].
وأنا المهديّ المنتظَر لا أعلم بمعنى ثالثٍ لهذه الكلمة في شريعة الدين الإسلاميّ الحنيف، والمحصنة هي: المتزوجة، وكذلك يطلق على المُحصنات لفروجهنّ المؤمنات، وقال الله تعالى: {وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
ويستوصي الله المؤمنين بالزواج من المحصنات لفروجهن لأنهن ذات الدين تصديقاَ لحديث محمد رسول الله في الزواج: [فأظفر بذات الدين تربت يداك] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.
ومنكم من يحرّف كلام الله عن مواضعه بالتأويل وإثمه كأثم الافتراء على ربّ العالمين والتأويل هو الأساس فإذا تغير التأويل بغير الحقّ فذلك تحريف للقرآن عن طريق التأويل فتقولون على الله ما لا تعلمون، وهو قد نهاكم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، ومن قال على الله ما لا يعلم فقد عصى أمر الرحمن وأطاع أمر الشيطان، وقال الله تعالى: {وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168) إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169)} صدق الله العظيم [البقرة].
ولكن الله حرَّم عليكم يا معشر المُسلمين أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، وقال الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بغير الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:33].
وقال تعالى: {وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ (116) مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (117)} صدق الله العظيم [النحل].
ويا معشر عُلماء المُسلمين، إنما ابتعثني الله للدفاع عن سُنّة محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نظراً للتحريف الذي أحدثه أولياء الباطل في السُّنة المحمديّة الحق ولم يعدكم الله بحفظ السنة المُهداة من التحريف، وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (81)} صدق الله العظيم [النساء: 81].
ولكن الله لم يجعل لكم الحجّة عليه سُبحانه بل لله الحجّة البالغة فقد وعدكم بحفظ القرآن من التحريف ليكون القرآن المحكم هو المرجع لما اختلف فيه علماء الحديث وذلك لأنّ القرآن وسنة البيان المحمديّة جميعهم من عند الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:44].
ولكن بيان القرآن بالسُّنة المحمديّة لا ينطق به محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- من ذات نفسه؛ بل كذلك بيان القرآن بالسنة من عند الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ (18) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (19)} صدق الله العظيم [القيامه].
إذا يا معشر المُسلمين، لقد تبين لنا أنّ السُّنة المحمديّة إنما جاءت من عند الله لتزيد القرآن بياناً وتوضيحاً، فلا ينبغي لبيانٍ أن يزيد القرآن إلا توضيحاً، ولا ينبغي أن يكون بين كتاب الله وسنة رسوله أي اختلاف، وقد علّمكم الله بأنّ الأحاديث التي تختلفون عليها أن تقوموا بالتدبر لآيات القران المحكمات الواضحات البيّنات، وإذا كان هذا الحديث السُني من عند غير الله فأنكم سوف تجدون بينه وبين كتاب الله اختلافاً كثيراً.
وذلك لأنّ الله لم يعدكم بحفظ السُّنة المحمديّة بل وعدكم بحفظ القرآن وأما السُّنّة فلم يعدكم بحفظها وأخبركم بأنّ أعداء الله يُبيّتون المكر الكبير عن طريق السُّنة المحمديّة ولكن الله لم يجعل في ذلك حُجة لكم إن أضلوكم عن الصراط المستقيم بل لله الحجّة البالغة فقد حفظ لكم القرآن من التحريف ثم أمركم أن يكون القرآن هو المرجعيّة لما اختلفتم فيه من الأحاديث السنيّة، وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (81)} صدق الله العظيم [النساء].
ويا معشر الشعوب الإسلاميّة كونوا شُهداء على علمائكم بالحقّ وهذا البيان هو البيان الحقّ وكفى به برهاناً من القرآن بأنّ المفترين على الله ورسوله من علماء اليهود قد أخرجوكم عن الحقّ وأضلوكم عن الصراط المستقيم، وإن ألجمني علماء الأمّة بعلم هو أهدى منه فقد تبين لجميع المسلمين بأن ناصر محمد اليماني على ضلال مُبين فلا يتّبعه أحدٌ من المُسلمين فيضله عن الصراط المُستقيم إن كان ناصر محمد اليماني على ضلال مُبين، ولكنى المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّ العالمين فإذا لم أهيمن على جميع عُلماء المسلمين بسلطان العلم من القرآن العظيم فإن عليّ لعنة الله كما لعن الله إبليس إلى يوم الدين ومن تبيّن له الحق في البيان الحقّ ثم لم ينصر الحقّ أو يعترف به وسكت عن الحقّ فالساكت عن الحقّ شيطان أخرس، وإن لعنة الله على الظالمين.
ويا معشر عُلماء المُسلمين، لا خيار لكم فإما أن تعترفوا بالحقّ بالتصديق فأظهر للمبايعة عند البيت العتيق إن كنتم تروني على الحقّ وأهدي به إلى الصراط المُستقيم وإن كنتم تروني على باطلٍ وضلالٍ مُبينٍ فأتوني بعلمٍ هو أهدى من هذا إن كنتم صادقين! وأقسم بربّ العالمين قسماً مُقدّماً لأخرسنَّ ألسنتكم بالحقّ حتى لا يكون لكم خيارٌ إلا الإيمان والاعتراف بالحقّ للظهور أو الإعراض والكفر بالقرآن العظيم ومن ثم يهلككم الله مع الذين طغوا في البلاد فأكثروا فيها الفساد فيصب الله عليكم وعليهم سوط عذاب بحجارة من سجيل منضود مسوّمة عند ربك وما هي من الظالمين ببعيد، وذلك من كوكب سجيل أسفل الأراضين السبع من بعد أرضكم وهو بما يسمونه الكوكب العاشر نيبيرو ويسمونه الغربيون ( Planet X )، فإن كذّبتم فسوف يظهرني الله بكوكب العذاب الأليم عليكم وعليهم في ليلةٍ وأنتم من الصاغرين. وذلك شرطٌ من شروط الساعة الكُبرى جعله الله آية التصديق للمهديّ المنتظَر الحقّ الذي أعرض عنه جميع المسلمين والناس كافة وهو خليفة الله عليهم في الأرض ابتعثه الله بالبيان الحقّ للقرآن من نفس القرآن ليكون البرهان له بأنّ الله جعله خليفة عليهم فلم يُصدقني إلا قليل، ومن كذّب المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني الذي يحاج الناس بالقرآن فقد كذّب بالقرآن وأعرض عنه، والحكم لله وهو أسرع الحاسبين، وقد أقمت عليكم الحجّة بالدعوة إلى الله على بصيرةٍ من ربي وأول من كذّبني هم المسلمون! فبأي حقٍّ تُكَذِّبونِ؟ وما هي حُجتكم عليّ إن كنتم صادقين؟ فما خطبكم لا تسمعونِ؟ وكأني أنادي صُمّاً بُكماً من وراءهم فلم يسمعوا النداء! أم إنكم بآيات القرآن العظيم لا تؤمنون يا معشر المُسلمين؟! وقال الله تعالى: {فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (52) وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53)} صدق الله العظيم [الروم].
وبدأ الدين غريباً في عصر التنزيل ثم شكى محمد رسول الله قومه إلى ربه، وقال الله تعالى: {وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:30].
وكذلك أشكو إلى ربي في عصر التأويل وأقول كما قال جدي: {يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم.
الناصر لكتاب الله وسنة رسوله الحقّ؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــ